گزینه‌های روی میز اوباما را با رمز 12/12 به زیر میز کشاندیم!

گزینه‌های روی میز اوباما را با رمز 12/12 به زیر میز کشاندیم!

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیرمرد مهابادی گفت که آمده‌ام تا گزینه‌های روی میز اوباما را به زیر میز بکشانم...
سراب- 12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دختری که 1372.12.12 به دنیا آمده بود، کیک جشن تولدش را ‌آورد تا هم تولدش را جشن بگیرد، هم رأی اولی شدنش را...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مادری که آن‌قدرها هم حجاب خوبی نداشت، اما دو پسر داشت، 25 ساله و 30 ساله که گرچه آن‌قدرها هم مذهبی نبودند، اما عهد بسته‌ بودند اگر نیاز شد، اولین کسانی باشند که دِین‌شان را به جبهه انقلاب اسلامی ادا کنند.....


ادامه مطلب را بزنید!!!!





گزینه‌های روی میز اوباما را با رمز 12/12 به زیر میز کشاندیم!

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیرمرد مهابادی گفت که آمده‌ام تا گزینه‌های روی میز اوباما را به زیر میز بکشانم...
سراب- 12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دختری که 1372.12.12 به دنیا آمده بود، کیک جشن تولدش را ‌آورد تا هم تولدش را جشن بگیرد، هم رأی اولی شدنش را...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مادری که آن‌قدرها هم حجاب خوبی نداشت، اما دو پسر داشت، 25 ساله و 30 ساله که گرچه آن‌قدرها هم مذهبی نبودند، اما عهد بسته‌ بودند اگر نیاز شد، اولین کسانی باشند که دِین‌شان را به جبهه انقلاب اسلامی ادا کنند...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از انقلاب اسلامی ایران، دختر جوان و شاداب تهرانی، رأی خود را فقط برای خوشحالی شهدا و رهبر به صندوق انداخت...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پسر سوسول تهرانی، انگشت مهمور خود را به دوربین نشان داد و خطاب به استکبار گفت: «آن‌ها تبلیغ می‌کنند، ما هم تبلیغ می‌کنیم...»

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مادر شهیدی از بهشت زهرا سلام‌الله علیها به شعبه اخذ رای رفت و از جانب پسرش مأمور شد تا به جای او هم به امام خامنه‌ای دست بیعت دهد...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مادر شهید دیگری آمد تا دل پسرش را در بهشت شاد کند و دل دشمن را در جهنم، سیاه...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جوان مو فشن تهرانی هم آمد تا هم برای خودش و مردمش تصمیم بگیرد و هم تو دهنی بزند به همه فضولان میهنش...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همسران و پدران و مادران شهیدان هسته‌ای هم آمدند تا با خون شهیدان‌شان، مهر کنند صفحه رای‌شان را و مثل بمب هسته‌ای بنشانند روی قلب همه آن سنگ‌دلانی که فرزندان‌شان را به خون نشاندند...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دختر تهرانی آمده بود کیک و ساندیس جمهوری اسلامی را بگیرد و بعد رأی بدهد!

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خبرنگار ایتالیایی اعتراف کرد مردم با رأی‌شان، خواسته خودشان را به جهان مخابره کردند...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خبرنگار ونزوئلایی، مردم‌سالاری ایران را واقعی‌ترین مردم‌سالاری دنیا نامید...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، خبرنگار هنگ‌کنگ اذعان کرد مردم آمده‌اند تا به توصیه رهبر معظم‌شان عمل کنند...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم سقز و بانه و شاهین‌دژ و همدان و خیلی نقاط سردسیر دیگر در برف آمدند تا بگویند هیچ مانعی برای بهار شدن زمستان در ایران وجود ندارد...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیرمرد مهابادی گفت آمده‌ام تا گزینه‌های روی میز اوباما را به زیر میز بکشانم...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیرمرد 100 ساله همدانی، برای آخرین بار، با انقلاب اسلامی و رهبری عزیز و خون شهدا و تمام آرمان‌های امام و انقلاب بیعت کرد و به دیدار معبود شتافت تا برگه رأی خود را هم در صندوق جمهوری اسلامی ریخته باشد و هم در کارنامه اعمال خیرش...

12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همه آمدند... به عشق امام و رهبر و شهدا آمدند... خون شهیدان هسته‌ای و آخرین‌شان "مصطفی احمدی‌روشن" ثمر داد و جوان و پیر و زن و مرد این مرز و بوم، رأی خود را با تمام وجود تقدیم به امامی کردند که با تمام وجود، پای آرای هشتاد و هشتی‌شان ایستاد و نگذاشت دشمن، حاصل تلاش‌شان را به یغما ببرد...


12 اسفند 1390، سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، باید سجده شکر به‌جا آورد بابت روزی که آخرین تیرهای جبهه استکبار هم به خطا رفت و مستکبرین آمریکایی و صهیونیستی، سیلی محکم دیگری از جبهه انقلاب اسلامی خوردند...


و در آخر این‌که:
سی‌و‌سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، معتقدم حماسه 12 اسفند 1390 را مدیون دو گروه و یک شخص حماسه‌سازیم...

یکی خون شهیدان فتنه و شهیدان هسته‌ای که انقلاب خمینی و خامنه‌ای را در دهه سوم عمر پربرکتش بیمه کردند و فضا را برای بیداری اسلامی منطقه و جهان باز و دیگری هم این خطاب مولای عشق که جان و جسم و آبروی خود را پیش‌کش صاحب اصلی خواند و مردم که چه خوب این همه را قدر دانستند...


اى سید ما! اى مولاى ما! ما آن‌چه باید بکنیم، انجام می‌دهیم؛ آن‌چه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلى دارم. جسم ناقصى دارم، اندک آبرویى هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید. همه‌ این‌ها را من کف دست گرفتم. در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد. این‌ها هم نثار شما باشد. سید ما، مولاى ما، دعا کن براى ما؛ صاحب ما تویى؛ صاحب این کشور تویى؛ صاحب این انقلاب توئى؛ پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد؛ در این راه ما را با دعاى خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانى بفرما.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد