مُبَدِّلَ✿السَّیِئاتِ بِالحَسَـــ♥ــــنات

توبه ...
- دست کشیدن از گناه
- بازگشت به راه حق
- توبه عبد >> برگشت عبد به سوی خدا> به وسیله ترک گناه
- توبه خدا >>برگشت خدا به عبد> با نظر لطف و مرحمت
و انسان گناهکار میان دو توبه ی خداوند است.
- ابتدا خدا به سوی عبد گناهکار برمیگردد و گناهکار توفیق توبه پیدا می کند
- در انتها خدا بعد از توبه ی عبد به سوی بنده خود برمیگردد و توبه اورا میپذیرد.
- توبه >> ترک گناه >حرکت به سوی نجات و فرار از نابودی> گشایش درب های رحمت الهی> نا امید نشدن از رحمت حی منان>که او مُبَدِّلَ✿السَّیِئاتِ بِالحَسَـــ♥ــــنات است
- توبه باید همراه باشد با >> پشیمانی و ندامت از صمیم قلب> استغفار >تصمیم قاطع برای جبران گذشته و ادای حقوق
- ترک گناه آسانتر از توبه است.

 

• امام باقر(ع): به محمدبن مسلم فرمودند: ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند. من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟ در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته. فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی.

اصول کافی جلد 2 صفحه 432


 پ.ن :

خطا از من است، می دانم
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نعبد"
امــــــــــــــــــــــــــا
به دیگران هم دلسپرده ام...
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین"
امــــــــــــــــــــــــا
به دیگران هم تکیه کرده ام
امــــــــــــــــــــــــا
رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم...
خداوندا
دل به تو سپرده ام
مرا به حال خود وا مگذار

 

...تا خدا هست،می توان شهید شد 

شهادت نصیبتون ...

 

بعثت خون

زمین آبستن نباء العظیم است،

آسمان گواه عصریست از جنس غربت و حماسه،

آری عصر تاسوعاست.

خورشید رخصت  غروب گرفته از امام آب و آزادگی،

فرات و بیابان بلا هردو تشنه اند،

و عزیز زهرا(س) از هردو آنها تشنه تر.

حضرت عطش، چشمه تشنگیست و خزانه ی مکتوم را مفتاحی نیست جز عطش...

و امام دریای عطش است.

شمشیر غربت شده است تنها تکیه گاه امام حماسه و غربت،

آن سوی میدان سپاه شیطان بشارت بهشت سر داده است،

هول آکنده دشت پر بلا را،

مقصدشان خیام آل اله است.

گنجیه دار عالم رنج زینب (س) است،

خود را به خیمه امامش نه، جانانش رساند،

طور سینای قلب زینب فرو ریخت وقتی شنید؛

خواهرم، رسول خدا(ص) را به خواب دیدم فرمود : زود است که به ما الحاق خواهی یافت.

تا روز بعثت خون فقط یک سحرگاه منزل است،

خونین ترین غروب عالم نزدیک است.

شب آغاز شد،

شبی دراز و دیجور...

شبی ظلمانی که تنها نورش را وامدار اختران امامت است.

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ»،

محرم راز بیت الاحزان فاطمه (س)، زینب(س) است،

و بیت الاحزان قبله رنج آدمیست.

دریای غیرت و بصیرت عباس بن علی (س) از جانب امام عطش و غیرت مامور است،

مهلت بخواهد از سپاه شیطان جهت خلوتی با خدا در آن شب راز آلود.

مگر امام را به این یک شب چه نیاز است...

اصحاب عشق را رنج عظیمی در پیش است،

کویر تشنه خون اصحاب حق است،

تیغ جفا برهنه شده است برای گردن اصحاب صدق،

و مسلخ عشق منتظر یاران حسین است.

«يا ايها المزمل (1)... انا سنلقى عليك قولا ثقيلا (5) »،

رسول اعظم (ص) نیز آن قول ثقیل برگرده قیام لیل نهاد،

شب را سرا پرده راز می دانند،

حرم سرَ عرفا می نامند،

شب عرصه تجلای روح عارف است،

و اصحاب الحسین به امامت حسین (ع)،

در حال مطاف عشق اند.

تا روز بعثت خون فقط یک سحرگاه منزل است،

خونین ترین غروب عالم نزدیک است...


پ.ن:

شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد.

خوابش را دیدم .

بغلش کردم و گفتم :« تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم!»

گفت:« فقط یک مطلب میگم اونم اینکه ما شهدا شب های جمعه می ریم خدمت آقا اباعبدالله عليه السلام ...

 

...تا خدا هست،می توان شهید شد 

شهادت نصیبتون ...

 

وَ جَعَل بینَکُم مَوَدَّه وَ رَحمَهً...

- تاریخچه ای دارد به قدمت پیدایش انسان ها در کره زمین دارد.
- در تمام مکاتب و ادیان مطرح است
- اما در اسلام رنگ بوی دیگری دارد...
- اساس ترقی و رشد و تکامل در تمامی شؤون زندگی را شامل میشود
- ایجاد رشته مودت و دوستی می نماید
- از نشانه های شناخت خداوند شمرده شده است
- فواید ی دارد از قبیل آرامش روحی و جسمی، ایجاد دوستی و علاقه، بقای نسل و تکامل فرد...
- آری این شاه بیت زندگی اسلامی ازدواج است...
- اسلام با ازدواج مي خواهد انسان به وجود آيد...
- ازدواج اولين مرحله ي خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا کردن شخصيت انسان است. پختگي که در پرتو ازدواج و تشکيل خانواده ايجاد مي شود، در هيچ جاي ديگر نمي توان به آن رسيد...
- ازدواج مانع فساد و تباهی می گردد و مایه امید و دلگرمی انسان می شود
- ازدواج قراردادی است که برای تشکیل خانواده و ادامه زندگی مشترک بین زن و مرد برابر موازین قانونی و شرعی.
- ازدواج، مایه ی افزایش ایمان و تکامل روحی فرد و به تبع آن تکمیل دین اوست
- در اسلام بنایی بهتر از ازدواج درنظر خداوند بنا نشده است
- و همسر موجب آرامش و امنيت خاطر، و محيط خانه وسيله ي آرامش روحي زن و مرد قرار داده شده است...


*** در آخر برایم دعا کنید شام ولادت حضرت علی بن الموسی الرضا(ع) مراسم عروسیم برپاست سخت نیازمند دعای خیرتان هستم.


پ.ن :
اولین دیدارمان در پاوه را یادم نمی رود که به خاطر بحث با یکی از روحانیون اهل سنت، چقدر با عصبانیت با من برخورد کرد! همینطور برخورد های بعدیش در حال عادی بودن برایم همراه با ترس بود. تا جایی که وقتی صدایش را می شنیدم، تنم می لرزید!! ما جرا ها داشتیم تا ازدواجمان سر گرفت! ولی چند ماه بعد از ازدواجمان احساس کردم این حاجی با آن برادر همت که می شناختم خیلی فرق کرده! خیلی با محبت است و خیلی مهربان! این را از معجزه های خطبه ی عقد می پنداشتم.چرا که شنیده بودم که قرآن کریم می گوید : وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً - روم/21

 

 

...تا خدا هست،می توان شهید شد 

شهادت نصیبتون ...

 

 

اعوذ برب الفلق

- بخوان قل اعوذ برب الفلق
- آه از سرخی شفقی كه روز را به شب می رساند وآه از دهر آنگاه كه بر مراد سِفلگان می چرخد !
- چشمه ها كور شده اند و آینه ها راغبار گرفته است.
- بادهای مسموم نهال ها را شكسته اند وشكوفه ها را فروریخته اند و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشه زار گسترده اند.
- آفتاب، محجوب ابرهای سیاه است وآن دود سنگینی كه آسمان را از چشم زمین پوشانده ...
- و دشت ،‌جولانگاه گرگ های گرسنه ای است كه رمه را بی چوپان یافته اند.
- باطن قبله را در امام پیداكن ! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگهایش را می پرستند .
- تمامیت دین به امامت است ، اما امام تنها مانده
- آتش جاهلیت كه د رزیر خاكستر ظواهر پنهان مانده بود بار دیگر زبانه كشید و جنات بهشتی لااله الا الله را در خود سوزاند. جسم بی روح جمعه و جماعت همه آن چیزی بود كه از حقیقت دین برجای مانده...
- عدالت كه باطن شریعت است و زمین و زمان بدان پابرجاست ، گوشه انزوا گرفته باشد .
- نه عجب اگر در شهر كوران خورشید را دشنام دهند وتاریكی را پرستش كنند !
- آنگاه كه دنیا پرستان كور والی حكومت اسلام شوند، كاربدینجا می رسد كه در مسجد هایی كه ظاهر آن را بر مذاق ظاهر گرایان آراسته اند ، درتعقیب فرایض ، علی را دشنام می دهند؛ واین رسم فریبكاران است :‌نام محمد را بر مأذنه ها می برند ، اما جان او را كه علی است ، دشنام می دهند.
- جاهلیت بلد میتی است كه درخاك آن جز شجره زقوم ریشه نمی گیرد .
- اگرنبود كویر مرده دلهای جاهلی ، شجره خبیثه امویان كجا می توانست سایه جهنمی حاكمیت خویش را بر جامعه اسلام بگستراند ؟
- جاهلیت ریشه در درون دارد واگر آن مشرك بت پرست كه در درون آدمی است ایمان نیاورد ،‌ چه سود كه بر زبان لا اله الاالله براند ؟
- و اینچنین بود كه آن هجرت عظیم در راه حق آغاز شد قافله عشق روی به راه نهاد .
- آری آن قافله ، قافله عشق است و این راه ، راهی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ .
- هجرت مقدمه جهاد است و مردان حق را هرگز سزاوار نیست كه راهی جز این در پیش گیرند ؛
- مردان حق را سزاوار نیست كه سرو سامان اختیار كنند و دل به حیات دنیا خوش دارند آنگاه كه حق درزمین مغفول است و جُهال و فُساق و قداره بندها بر آن حكومت می رانند...
- گوش كن كه قافله سالار چه می خواند : و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل ...
- آیا تو می دانی كه از چه امام آیاتی كه در شأن هجرت نخستین موسی است فرا می خواند ؟
- عقل محجوب من كه راه به جایی ندارد ...
- ای رازداران خزاین غیب ، سكوت حجاب را بشكنید و مهر از لب فروبسته اسرار برگیرید و با ما سخن بگویید .
- آه از این دلسنگی كه ما را صُمُّ بُكم می خواهد ... آه از این دلسنگی !
- سر آنكه جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در كجاست ؟
- اگر كشاكش ابتلائات است كه مرد می سازد ، پس یاران ، دل از سامان بركنیم و روی به راه نهیم .
- بگذار عبدالله بن عمر ما را از عاقبت كار بترساند .
- اگر رسم مردانگی سرباختن است ، ما نیز چون سید الشهدا او را پاسخ خواهیم گفت كه : « ای پدر عبدالرحمن ، آیا ندانسته ای كه از نشانه های حقارت دنیا در نزد حق این است كه سر مبارك یحیی بن زكریا رابرای زنی روسپی از قوم بنی اسرائیل پیشكش برند ؟ آیا نمی دانی كه بر بنی اسرائیل زمانی گذشت كه مابین طلوع فجر و طلوع شمس هفتاد پیامبر را كشتند و آنگاه در بازارهایشان به خرید و فروش می نشستند ،آن سان كه گویی هیچ چیز رخ نداده است ! و خدا نیز ایشان را تا روز مؤاخذه مهلت داد .»

*** آه یاران ! اگر در این دنیای وارونه ، رسم مردانگی این است كه سر بریده مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه كنند ... بگذار اینچنین باشد .این دنیا و این سر ما !

- برداشتی آزاد از فصل اول کتاب فتح خون شهید آوینی، پیرامون وحشی گری و ددمنشی گروهک تکفیری های بعثی و داعشی

...تا خدا هست،می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

 

سلام بر تو ای فخر ایام و ساعات

تو...
برابر احسانت مزد نخواسته ای
از بخششت پشیمان نشده ای
...عزیزا
عفت فضل
عقوبتت عدل
و قضایت خیر است.
کریما ...
عطایت منت،
منعت ستم نیست.
جزای شکر میدهی در حالی که مُلهم شُکر تویی...
در مواخذه شتاب نداری؛
درب عفوت همیشه گشوده است.
معامله با تو چه سود بخش است؛
بس که تو مبارک نام و بلند مقامی...
راستی، احسان و فضلت چه نمایان است.
***
به لطفت رحیما ؛
ایام ممتازی در راه است
ایام برگزیده
ایام نورانی
ایام ایمان و بندگی
ایام صیام وقیام
آهنگ قرب تو کرده ام
دریاب من را...
***
سلام بر تو ای عید دوستان خدا
سلام بر تو ای فخرایام و ساعات
سلام بر تو ای رمضان
پدید آمدنت میمون
و فراغت چه دردناک است؛
سلام بر تو ای رفیق محسن
سلام بر تو ای نیکبخت
سلام بر تو ای زداینده گناهان
سلام بر تو و لیالی قدرت.
• خدایا ما را از اهالی این ماه قرار ده
• خدایا ما را از حق شناسان این ایام قرار ده
• خدایا از سر اعتراف و اقرار به بدکاری حمد تو گویم پس بر من عاجز سهل گیر
• خدایا عذرم را در تقصیر حقت بپذیر و ما را به ماه رمضان برسان.

...تا خدا هست،می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

 

يا يَعْلَمُ ضَميرَ الصَّامِتينَ


امیدم به خیرهای توست ؛
بیمناکم از خشم تو...
طاعتم اندک و عطایت بسیار است.
من نخواسته ام و تو داده ایی؛
تو را نمی شناسم ولی تو به من مهربانی 
تو نه کم می دهی نه زیاد...
ای جلالت و نعمت از تو معنا گرفته ...
از فضلت و بزر گورایت به من هم بیفزا .
ای صاحب بخشش...
شکیبایی شاکرانت ؛
کردار ترسیدگانت؛
باور عبادت کنندگانت را به این بنده خوارت عطاکن...



پ.ن :
الهی دل من از بهر تو در کار است و گرنه مرا با دل چه کار است. آخر چراغ مرده چه مقدار است. الهی اگر طاعت بر ندارم، جز تو کسی را ندارم. الهی، دل تمنای تو دارد... شهید عباس میرزایی 



...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


بیت المال

در مورد استفاده از بیت المال سختگیر بود،

آفتاب جنوب از پشت تویو تا خیلی اذیت میکرد،

می خواستم روشنم کنم،

جرات نمی کردم،

طاقت نیاوردم،

دکمه کولر را فشار دادم، هوای سرد و لطیف وارد ماشین شد،

آقا مهدی ( باکری)؛ سرش را به طرفم برگرداند و گفت :

می دانی، کولر را که روشن می کنی مصرف بنزین زیاد می شود، خاموش کن‼

فردای قیامت چه جواب داری که به شهدا بدهیم.

مگر در سنگر، بچه ها زیر کولر نشسته اند که تو کولر را روشن می کنی.


پ.ن :

 اهل دنیا بدانید که هجرت وسیله ی ما، جهاد سلاح ما و شهادت سعادت ماست.

شهید علیرضا صالحی- 17 ساله


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

هیچ معبودی جز خدا...

نیست به تعداد شب ها و روزگاران؛

نیست به تعداد امواج دریاها؛

نیست به تعداد خار و درخت؛

نیست به تعداد مو و کرک؛

نیست به تعداد سنگ و کلوخ؛

نیست به تعداد حرکت دیدگان؛

نیست در شب، آنگاه که تاریک می گردد؛

نیست در روز، آنگاه که جلوه می کند؛

نیست به تعداد بادها در بیابان ها و صخره ها؛

نیست از امروز تا روزی که در صور دمیده شود؛

هیچ معبودی جز خدا...

خدایا! با من آن گونه که من شایسته آنم عمل منما؛ چرا که اگر این گونه کنی مرا عذاب می نمایی، در حالی که در این مورد ظلم و ستمی بر من روا نداشته ای، به حالتی رسیده ام که از عدلت هراسان و از ستم نمودنت ترسی ندارم؛ ای آنکه عدالت مطلق است و ستم نمی کند! مرا مشمول رحمتت قرار ده.      

مناجت امیر المومنین (ع) درماه ذیحجه

پ.ن:

پروردگارا، جز شراب وصال تو چیز دیگری عطش مرا نمی‌کاهد و جز به دیدار تو چیزی دیگر عشق مرا خاموش نمی‌کند و جز دیدن رحمت تو در این کار اشتیاق مرا سیر نمی‌سازد. شهید محمد حسین کاظمی                


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

جرعه نوش آسمان


تو عذاب می کنی ...
مومن، معتقد، باورمند به خویش را !

تو تحریم می کنی ...
تشنه ی امیدوار به رحمتت را!

تو به زیر می افکنی...
پناهنده به قله عفت را !

نه، نه ! از حضور عاشقانه تو دور است.

مگر مادرم مرا زاده است برای شقاوت ؟
مگر تو چهره سائیده شده به خاک غفلت را سیاه می کنی ؟
مگر دلی که در آتش عشقت سوخته است را در آتش عذابت می سورانی؟
و اگر چنین غایتی است مرا ای کاش مرا نزاده بود مادرم  ...
منافیست با کرم تو خذلان کشیدن ...

دلم آرام است 
که فخر سعادتمند بخشیده ای مرا .
دست کرامت به سرم کشیده ای.
دل آرامم شده ای .
مایع روشنایی چشمان هستی.

خدایا ...
آغاز ماه توست ...
آغازماه زمزمه های تمنای نجات ...
آغازماه فرشتگان و روح شب قدر...
آغازماه کوچ غریب، مظلوم مقتدر...
آغازماه نزول رحمت الهی.
به حق این ماه عزیز...
نجاتم ده از رسوایی ننگ و فضیحات عار،
در آن زمان که درون به هم ریزد و برون به هول می آمیزد.





پ.ن:
دم افطار عجیب مچسبه 
رطب تازه بین الحرمین 
جرعه ای ... آب به لب می گوییم!
به فدای لب عطشان حسین.

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

کی خســــــــــــــته است ؟

از امروز روحانی رییس جمهور این کشور است؛

هم در راستای وظایف قانونی‌اش کمکش می‌کنیم و هم اگر خطایی کرد نقدش می‌کنیم.

 

نه شهری سقوط کرده و نه امان نامه‌ای گرفته شده و نه غربت امام حسین علیه السلام در کار است.

مالک هنوز در پشت خیمه معاویه منتظر است، 

چون جلو و عقب رفتنش نه در دست دولت‌ها، 

که با اشاره علی زمان است.

 

تکلیف محوری تنها چیزیست که ناامیدی را از بین می‌برد.

تا دیروز تکلیف ما برای رأی آوری گفتمان انقلاب بود،

از امروز تکلیف ما تداوم و بسط گفتمان مقاومت و انقلاب در بطن جامعه.

 

گاهی نیاز به فرصتی است برای بیشتر اندیشیدن و خودسازی و بازیابی قوا و برای درس گرفتن از اشتباهات و محاسبات غلط.

پس ایستاده‌ایم چون سرو، خروشان چون موج و آماده برای آنچه وظیفه است.

 

به قول رزمنده‌ها: چه کسی خسته است؟

 

و ما فریاد می‌کشیم:

دشــــــــــــــــــــــــــــــــــــمن



...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

اشکتو نبینم...

عکس اول را در آورد:
این پسر اولم محسن است.

عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن:
این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.

عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛
رفت بگوید این پسر سومم..

سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..
امام(ره) گریه اش گرفته بود..

فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم..




پ.ن :

خدایا! آرزویم اینست که دل من نیز جزیره مجنونی باشد برای لیلی صاحب الزمانی ام، سه راهی شهادتی بزنم، عبور کنم از نیزارهای زندگی که من را سلامت تن می خواند!

ما پای سفره انقلاب، نان روزمرگی نخورده ایم که نمکدان بشکنیم، ما لقمه از دست ابالفضلی سید علی گرفته ایم و برکت آن است که هر روز مشق عاشورا می کنیم.



...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

زینب(س) یعنی...  

زینب(س) یعنی :

یک وسعت تاریخ حریت و شجاعت


زینب(س) یعنی :

یک آغوش معطر غفاف و حیاء


زینب(س) یعنی :

یک دهان فریاد و خروش بر ضد ستم


زینب(س) یعنی :

استاد جوانمردی


زینب(س) یعنی :

معلم دینداری و حق مداری


زینب(س) یعنی :

تندیس صبر و وفا


زینب(س) یعنی :

آینه ی فاطمه نما


زینب(س) یعنی :

همسایه ی آبهای آتشین


زینب(س) یعنی :

شعله ور ترین عطش


زینب(س) یعنی :

خدای صبرها


زینب(س) یعنی :

عقیله بنی هاشم؛


و تو ای زینب(س) چقدر به ماه مانندی...

زینب(س) یعنی :

خواهر ادب ... 

خواهر عباس(س).


پ.ن :

 نحن عشاق الشهادة لن تسبى زینب مرة اخرى طالما هناک شیعی على قید الحیاة ...



...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...



جمعه باران ...

بهار به انتظار است ...

تا لب هایت ترانه بسرایند و شکفتن باورشان شود.

تنهاییم نیز بغض کرده است ؛

از این سال های دور انتظار.

آغوش چشمانم به جاده باز است...

من از همیشه بیزارم؛

از ماندن بی تو در این سراچه درد.

بهت دردناکی گوشم را فرا گرفته است؛

و به انتظاری مشوش دچار.

به خواب دیدم غبار گذشتن مرکبت را ...

تمام ترانه های عشق بی قافیه و سر گردانند؛

و بی تو این شهر تنگ است و تاریک.

ای همیشه ترین خاطره؛

ای مفهوم واژه انتظار،

ای بهار... بیا!

پ.ن :

خدایا!

حجت خودت را به من بشناسان، 

که اگر حجت خودت را به من نشناسانی،

از دینت به کژ راهه خواهم افتاد.


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


خدایا ... دست نگه دار



جهان را خون گرفته

دلم را حسرت دوباره دیدنت...


پ.ن: 

مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی در اولین جلسه بعد از درگذشت امام بعد از اینکه ده دقیقه تمام بالای منبر گریه کرد، گفت: خدایا! من مطمئنم که امام را برای این از ما گرفتی که قدر این نعمت را ندانستیم و باز شروع کرد به گریه کردن.

خدایا! از همه کفران نعمتهایی که ما تهرانی‌ها کرده‌ایم توبه می‌کنیم؛ دست نگه دار...


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

چه دست تنهایی...


چو طفل این اُمَرا دست در گریبانند تو ای امیر قبیله چه دست تنهایی …


پ.ن:
با تو
هیچ کوچه ای بن بست نیست!


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

بهار اول


بهار اول ما تویی،

ای غائب از نظر



پ.ن:

منتظر اذانیم؛
به افق عشق…


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

خطِّ تو...


از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم

ممنونم ای حسین که در فکر خواهری



پ.ن:

نقشی 

به یاد 

خطِّ تو

بر آب 

می زدم...


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


الْإِحْسَانُ

... وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُكُمُ الْكَرَمُ



از قتلگاهت هم کسی دست خالی بر نگشت...

خدا را شکر کمی هم برای زینب گذاشتند.



پ.ن:

یکی بود، یکی نبود

غیر از خدای حسین هیچکس نبود.

استاد خطاطی بود؛

هیچ وقت قلم خیزران دست نگرفت...


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


هنگامه ای غریب

و زمین نه جا ی ماندن که گذرگاه است...

گُذاری از نَفس تا رضوان حق!

یاران شتاب کنید...

بنگرید حیرت عقل و عشق را...

به نظاره بنشینید حیرت عقل و جرأت عشق را...

راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.

قافله عشق در سفر تاریخ است...

نومید مشو که تو را نیز عــــــ ا شــــــ و ر ا  ئیست و کـــــ ر ب لـــــ ا ئی....

تشنه ی خون تو...

پای اراده بُگشا...

از دلبستگی هایت هجرت کن؛

به کهف الحصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شو.

قافله در راه است؛

می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؛

آری!!!

اما پشیمانان را ...



پ.ن:

بار الها! 

واماندگان هجرت سرخ خورشید را به افق خونین عاشورائیان برسان و به شهادت در پای رکاب مقتدایشان عافیت بخش.


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


تا پشت پرچین شهادت...

سلام بر الف رعنای افتتاح

سلام بر سین زیبای سحر

سلام بر یس و طه گلدسته های آسمان

سلام بر روح کمیل

سلام بر اشک ندبه

سلام بر جان جوشن کبیر

سلام بر عشق صادق

سلام بر جرعه نوش کوثر

سلام بر قامت صدپاره عشق

سلام بر گلواژه ی سرخ زمان ها

سلام بر شهید گمنام...

به نام روشن تو صد کنعان قنوت میگیرد؛

فانوس های مُژه هایم سو سوزنان تو را می خوانند؛

خون تو فراتر از دین داریست...

ای مشعل تابنده خونین بر شاهراه کهکشان رشادت و عاشقی.

معراج خونین شهادت از نام تو زیباست؛

دستم را بگیر و ببر تا پشت پرچین شهادت.


پ.ن:

خدایا! خداوندا...

ای غایت عشق حسین(ع)

ما را در طواف عشق حسین(ع) همراه فرما

به حق حسین(ع) و به حق عاشقان حسین(ع).


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

می توان خوب بود...

- آغوشه راز و نیاز را گشوده ام،

خانه تکانی قلبم آغاز شده...

غوطه ورم در جاری زلال محبتت.

- آه! حیاتی تازه،

طرواتی جان بخش...

قطره قطره احسان بی پایانت جام زندگی ام را پر کرده.

راستی هرگاه به سوی تو آمده ام، بنده ی تو شده ام، یاریم کردی.

- جانا! توانم بخشیدی،

وباز این یاری تو بود که بین من و گناه حائل شد،

در جستجوی گوهر رضایت توام،

چشمم تو را می خواند،

قدم هایم را به سوی مهرت برداشته ام،

در ماه مهمانی تو هستیم.

- رمضان ...

رویش جوانه های ایمان و پاکی بر ساقه ی وجود،

این شب ها همیشه بهار است،

نه راه بسته است و نه درها،

فقط خواستن و خواستن و خواستن.

- یا الهی! شام تیره ی گناه را با دو دست توبه و نیایش می شکنم،

در کمین صبح روشنی نشسته ام،

گناه را از چهره حیات خویش زودوده ام،

می توان خوب بود...


پ.ن:

بسیجی! من و تو بایستی این پرچم خودمان را در آنجابکوبیم،

در انتهای افق!

هر وقت به آنجا رسیدی و پرچم خودت را کوبیدی، بعد دیگر می توانی بروی و آرام بگیری.

بیاد سردار رشید اسلام حاج احمد متوسلیان- 

اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ...

 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

کهف الحصین

سلام بر خاندان سبز نبوت

سلام به مقام پاک رسالت

سلام برجایگاه قیام وقعود فرشتگان

سلام برکشتی ایمن در اقیانوس های بیکران

سلام بر آن پناه گاه محکم

سلام بر فریادرس بیچاره درمانده

سلام برآنانی که اطاعت و دوستیشان برما واجب است؛

... پس ؛

آبادم کن ای رب جلیل دل مرا به اطاعتت

از تو ممنونم مرا زیر سایه لطفت زنده داشتی.

این ماه شعبان است:

ماه فرستادی پاک، امین و کریم تو...

ماهی که محمد(ص) بسیار روزه دار و شب زنده دار بود و بزرگداشتن او ادامه داشت تا هنگام مرگ

... پس؛

خدای آن را برای من به عنوان شفیعی دلسوز قبول فرما...

تا روز قیامت هنگام ملاقات تو، از من خوشنود باشی و نادیده بگیر گناهان این بنده ناچیز را،

باور کن که واجب است به من، از جانب تو رحمت و خوشنودیت که من محتاجم

و من را در منزلگه نیکان فرود آر...


پ.ن:

امام حسين (ع) سر سلسله شيداييان عشق است، و شيدايی را به هر كسي نمی بخشد؛ شيدايی حق پاداش از خود گذشتگی است.... شهدا كليدداران كعبه شيدايی هستند و كعبه شيدایی كربلاست....     سید شهیدان اهل آقامرتضی آوینی


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...


شهید گمنام  سلام ...

دلم گرفته بازم چشام بارونیه وای وای وای

خبر اوردند بازم تو شهر مهمونیه وای وای وای

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شهید گمنام  سلام  خوش اومدی مسافر من خسته نباشی پهلوون

شهید گمنام  سلام ، پرستوی مهاجر من،صفا دادی به شهرمون

وقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید ،تو مگه کجا بودی؟

وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،تو مگه کجا بودی؟

وقتی رسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد ،مگه با آقا بودی؟

وقتی رسیدی همه اشکا مث زهرا می چکید،تو مگه کجا بودی؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شهید گمنام دوباره زائرت شدم وای وای وای

 شهید گمنام بازم کبوترت شدم وای وای وای

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شهید گمنام بگو، بگو به من حرف دلت رو، تا کی می خوای سکوت کنی؟

شهید گمنام بگو، پس کی می خوای فکری برا بغض توی گلوت کنی؟

راستی هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره  چرا اینجا خوابیدی؟

راستی مادر نصفه شبا با گریه از خواب می پره چرا اینجا خوابیدی؟

____________________

خودم می دونم شرمنده ی پلاکتم وای وای وای

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حق داری هر چی بگی، تازه دارم کنار قبرت فکر دقایق می کنم

حق داری هر چی بگی ،به روم نیار گلایه هاتو ،خودم دارم دق می کنم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باشه دیگه کل وصیتاتو اجرا می کنم تو فقط غصه نخور

باشه دیگه دعا برا یوسف زهرا می کنم تو فقط غصه نخور

باشه دیگه کاری برا غوغای محشر می کنم تو فقط غصه نخور

باشه دیگه فکری برا اشکای رهبر می کنم تو فقط غصه نخور


پ.ن:

مطلب بالا بهانه ایست...

به حضور پر برکت 96 شهید دوران دفاع مقدس در شهرمان ...

شهدا شرمنده ایم...



...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

مادر ... مادر جوان ...

 

• بیچاره٬ عاقبت همسایه ها...
   بعد از تو به خیر نمی شود!

• مادر جان ...
کار زیادی نکردم!
به دنیا آمدم.
دوستت داشتم...
و از دنیا رفتم.




پ.ن :
نوشته بود حضرت علی علیه السلام آن هنگام که کوثر پیامبر(ص) را در قبر می گذاشت...
آیه ۵۵ سوره طه را زمزمه می کرد.(مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْری: شما را از آن (زمين) آفريديم و شما را در آن باز مى‏گردانيم و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى‏آوريم.)
مقتل مقرم. ص.۲۶۲


به رسم امانت از حسینیه دل


...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

تو جبهه سیب نداشتیم ...

 

بچه ها تحویل سال
یادش بخیر شملچه

چیده بودیم تو سفره
سربند و یک سر نیزه

بچه ها خیلی گشتن
تو جبهه سیب نداشتیم

بجای سیب تو سفره
کمپوتشو گذاشتیم

تو اون سفره گذاشتیم
یه کاسه سِکه و سنگ

سُمبه بجای سنجد
یه سفره رنگارنگ

اما یه سین کم اومد
همه تو فکری رفتیم

مصمم و با خنده
همه یک صدا گفتیم

بجای هفتمین سین
تو سفره سَر میزاریم

سَر کمه؛ هرچی داریم
پای رهبر میزاریم



پ.ن:
گفتند: شهید شد...
دیدمش...
- کجایی؟چه خبر؟
گفت:
زنده ایم شکر...

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

نم سخای تو ...

در آسمان وسیع رحمتت شکر من چون پرنده کوچکی است؛
درجاده بی انتهای سخایت سنای من پاهایش خرد و خسته است.
سرتا پایم رابنگر...
غرق نشانه های نعمت توست.
به زینت ایمان آراسته ام کردی؛
گوشه ای از خیمه لطفت پناهم دادی؛
گردنبند ناگسستنی منتت برگردنم؛
حلقه ی زیبای ناشکستنی مهرت در گوشم؛
آنقدر غرق نعمتم که نه مجال شُکر دارم، نه فهم آن ...
ظاهر را درنیافتم چه برسد به عمق نعمت؛
حال آنکه توفیق سپاسگذاری از تو محتاج شُکر دیگری است.
کدام زبان به سپاس تو بچرخانم ...
که زبان سپاس خود نیازمند تشکراست.
معبودا ...
تو تا کنون پرورده ای،به دامن گیرم ...
تو تا به حال تغزیه کرده ای،گرسنه مگذارم ...
رب جلیل ...
مرا به جام های شراب دو جهان مهمان کن؛
مرا شایسته عنایت سبحان کن؛
درد هجران را درمان کن؛
زخم تیرهای بلا را درمان کن.
در حسن بلا ستایش سزاوار توست؛
در گستردگی نعمت نیز سپاس در خور توست.
مفتخرم که ...
رنگ رضای تو خورده ام ؛
در نم سخای تو نشسته ام ...
پ.ن :
خدايا، چشمي عطا کن تا براي تو بگريد، دستي عطا کن تا داماني جز تو نگيرد، پايي عطا کن که جز راه تو نرود و جاني عطا کن که براي تو برود.
شهيد مهدي رجب بيگي
 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

ربيع قلوب، بهار جان ها

 

يا محمد (ص) ميلادت:
• ديباچه زرين كتاب حقيقت است
• عنوان صحيفه ي رسالت است
• بهار سالهاي نيكوست
• نابود گر جهل و جور است
• چشم روشني جهان به فروغ وحي است
• ربيع قلوب، بهار جان ها و طروات ايمان است.

يا محمد (ص) تو از نسل :
• ابراهيم بت شكني
• سلاله پاكاني
• آمنه عفيف
• مكه معظمه
• آخرين حلقه رسولان

يا محمد (ص) تو آمدي :
• با تبر ابراهيم بر دوش
• عصاي موسي در دست
• قلب مسيح در سينه
• عزم نوح در اراده
• صبر ايوب در دل
• زيبايي يوسف در رخسار
• حمكت لقمان بر زبان
• حكومت داوود و سليمان در سايه قرآن.

و ما منتظريم :
- منتظر مردی از نسل آمدن
- منتظر مردی از نسل بشارت
- منتظر مردی از نسل جاء الحق و زهق الباطل ...
- ...و ما تا آن روز شعر انتظار مي سراييم .


پ.ن :
خدايا پرواز را به ما بياموز تا مرغ دست آموز نشويم...
شهيد معلم مهدي رجب بيگي

 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

قامت عشق...

 

~ قامت عشق بسته است چشمان سرخم به امامت غروبي خونبار
~ قنوت نياز گرفته است ديده گانم، ملتمس اشك است
~ ركوع گوشهايم در پي بانگ الرحيل لرزان و رقصان است
~ با قدمهايم سجده كرده ام در انتظار كارواني در راه ...
كارواني در دل شب
كارواني كه جهازي دارد از جنس  درد، غربت، غيرت، بصيرت و...
منزل اين كاروان افقش به خون نشسته و آسمانش كبود است
تشنگان اين كاروان همه از دم تيغ گذشته اند
طفلانشان با تير سه شعبه آرام گرفته اند
پژواك قدوم اهل اين كاروان تاريخ را محصور خود كرده
و مقصدش همه ي زمينهاست
و نيتش همه ي زمانها...
آفتاب شده اند در تاريكي ظلمت و شهوت
مسافران غريب، چقدر آشنايند...
و چه آرام
آرامشي به طول ساعات زندگي...
كودكانش بزرگترين معلمان تاريخ
زنانش استادان صبر و عزت
آري سحر نزديك است
و باز چشمان التماس خون گريه دارند...
ديگر فلق رنگ باخته و براي سرك كشيدن به كوه هاي بلند مظلوميت تواني ندارد...
~ ومن سلام مي دهم ...
تاريخ ادامه دارد با مظلوميتي بي منتها...
و هنوز پرچم خونين استنصار در دورترين كوير بر افراشته است.


پ.ن:
حُب حسين (ع)، سرالاسرار شهدا
ست.
سيد شهيدان اهل قلم – شهيد آويني

 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

ذبحي عظيم... واجبي عظيم

* قيامي كه از ابتدا، انتهايش براي قافله سالارش روشن و بيین بود...
* هر گام اين حركت خود تعيين كننده سر فصل هاي تاريخ خواهد شد...
* هر پيام و موعظه اين قيام خود تربيت كننده نسل ها و جامعه ها خواهد شد...
* قافله سالار اين قيام تا ابد در آسمان آزاد مردي، رشادت، شجاعت، بصيرت، حكمت و در اوج مظلوميت جاويدان خواهد درخشيد...
* به او توصيه شد به گوشه اي خزيده و با جور زمان كاري نداشته باشد...
* مگر هدف قيام حسين بن علي (ع) تشكيل حكومت و كنار زدن حاكم فاسد و ظالم عصر خود بود!!؟
* به او گفتند اين راه خطر دارد، شهادت، اسارت دارد ...
* مگر هدف قيام حسين بن علي (ع) كشته شدن و فرو رفتن در كام مرگ بود!!؟
* هدف قيام حسين بن علي (ع) انجام واجب بوده است.
*** واجبي عظيم...
*
واجبي كه تا زمان حسين بن علي (ع) نه جدش پيامبر ختمي مرتبت(ص)، نه پدرش امير المومنين(ع) و نه برادرش امام حسن مجتبي (ع) انجام نداده بودند!!!
* واجبي كه در بناي كلي نظام ارزشي و عملي اسلام جايگاه مهمي دارد.
* و تا زمان حسين بن علي (ع) اين واجب انجام نشده است!!!
* او بايد مدرس دانشگاه تاريخ باشد. درسي عملي براي طول تاريخ.
* زمينه ي انجام اين واجب در زمان حضرت شهيد كربلا به وجود آمد، اگر در زمان امام هادي (ع) نيز پيش  آمده بود آن بزرگوار نيز قيام كرده و ذبح عظيم تاريخ آن بزگوار مي شد.
* خدواند متعال به گونه اي حسين بن علي (ع)  را آفريده كه اگر حضرتش به حكومت رسيده بود بهترين نوع حكومت رادر جامعه اسلامي بر پا مي كرد و اگر حضرتش به شهادت مي رسيد صبر و شكيبايي لازم را جهت بر دو كشيدن بار سنگين غم ومصائب وارده را داشته باشد.
* خط روشن و مشخصي كه توسط رسول اعظم (ص)ترسيم شده بود جامعه اسلامي را به كمال مي رساند و اين پايه و اساس نظام اسلامي بود تا بندگان خدا به كمال برسند.
* اگر جامعه اسلامي از آن خط روشن و مشخص منحرف شد، وظيفه چيست؟ تكليف چيست؟
* گاهي مردم فاسد مي شوند، اما احكام اسلامي از بين نمي روند...
* گاهي حكومت ها، علما و گويندگان فاسد مي شوند، ديگر دين صحيح صادر نمي شود و قرآن و حقايق تحريف مي شود!!!
* اگر جامعه و نظام اسلامي به چنين مصيبتي دچار شود تكليف چيست؟
* در زمان پيامبر جامعه اسلامي اسلامي هنوز منحرف نشده بود؛
* در زمان حضرت امير (ع) نيز جامعه به آن شكل منحرف نشده بود؛
* در زمان حضرت امام حسن مجتبي (ع) نيز نشانه هاي انحراف هويدا بود، اما نه در آن حد كه انحراف در نظام اسلامي باشد.
* حكومت يعني اداره جامعه و قيام حسين بن علي (ع) انقلابي بوده است در مقابل خرابي و فساد حكومت وقت...
* اين قيام تضمين كننده زنده شدن اسلام ناب محمدي بود.
* اين قيام بايد توسط جانشين خلف پيامبر، در زماني كه انحراف واقع شده باشد به شرط موقعيت مناسب، زيرا در غير اين زمان و موقعيت اين قيام انقلابي نه اثر دارد و نه فايده، بايد انجام شود.
* مگر حسين بن علي (ع) نمي دانست كه اين راه خطر دارد، شهادت دارد، اسارت دارد، مي دانست خوب هم مي دانست، اما اين تكليفي نيست كه بتوان از آن شانه خالي كرد.
* هدف از قيام حسين بن علي (ع)، بازگرداندن جامعه اسلامي به خط صحيح، روشن و مستقيمي است كه پيامبراسلام (ص) آن را رسم كرده است.
* حال نتيجه اش يا رسيدن به حكومت و بر پايي حكومتي بر پايه عدل، انصاف و اسلام است...
* يا نتيجه اش قطعه قطعه شدن در مسلخ گرم و سوزان صحراي كربلا و شهادت است و ذبحي عظيم....
* آن واجب بزرگي كه حسين بن علي (ع) براي آن قيام كرد تجديد بناي نظام و جامعه اسلامي يا قيام در مقابل انحرافات بزرگ جامعه اسلامي است.
* و حسين بن علي (ع) از لحاظ عملي درس بزرگي به همه تاريخ اسلام داد وحيثيت اسلام را هم در زمان خودش و هم در زمان ديگران بيمه نمود...


خدايا در شهادت چه لذتي است كه مخلصان تو به دنبال آن اشك شوق در چشمان اين‌گونه شتابان‌اند و مطيعان تو در طيران؟!       

شهيد جاويدالاثر محمدجواد تاجيك

 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...

سلام برتو حسین ای مظلوم همیشه جاویدان...

سلام بر فرزند فاطمه زهراء،
سلام بر فرزند سدرة المنتهى،
سلام بر فرزند جنّة المأوى،
سلام بر فرزند زمزم و صفا،
سلام بر آن آغشته به خون،
سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد،
سلام بر غریبِ غریبان،
سلام بر ساکنِ کربلاء،
سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده،
سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار،
سلام بر آن جسـدهاى برهـنه بر خاک،
سلام بر آن خون هاى جارى،
سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده،
سلام بر آن کشته مظلوم،
سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک،
سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد،
سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید،
سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد،      
سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد،
سلام بر آن مدافعِ بى یاور،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،
سلام بر آن بدنِ برهنه،
سلام بر آن دندانِ چوب خورده،
سلام برتو حسین ای مظلوم همیشه جاویدان...

من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام،
سلام بر کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است،
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت،
ونبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و با کسانیکه با تو دشمنى کردند خصومت نمایم،
(درعوض) صبح وشام برتومویِه میکنم، و به جاى اشک براى توخون گریه میکنم، 

 
تو بهار ِسر سبز ِیتیمان  بودى،
نگاهبان و حافظ  مردم  بودى، مایه  عـزّت و سرافرازى  اسلام، معدنِ  احکام  الهى،
وفادار به پیمانها، داراى سجایاىِ پسندیده، با جود  و کَرَمِ  آشکار بودى،
شب  زنده دار (به عبادت) در دلِ  شبهاىِ تاریک،
داراى سوابقِ با عظمت و ارزشمند، داراى نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا،
و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى، صبور، رشد یافته، بسیار متوجه بسوى خدا،
پیشواى شهید،بسیار گریان در پیشگاه خداوند، محبوب و با هیبت بودى،
داراى رکوع و سجود طولانى بودى،
تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزارواذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى،

بارخدایا! به حق مظلوم كربلا...
از تو درخواست میکنم دانشى مفید، قلبى خاشع، یقینى سلامت بخش ، عملى صالح و پاک ، صبرى زیبا ، و اجرى عظیم را...

 

 

شيب خضيب


 


امام صادق(سلام الله عليه):


نَفَسُ المَهْمومِ لَنا المُغْتَمِّ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ، وهَمُّهُ لأمْرِنا عِبادَةٌ؛

كسى كه براى ما نگران باشد و به خاطر ستمى كه بر ما برود غمگين، نفس كشيدنش تسبيح است و غم خواريش براى ما عبادت.
ميزان الحكمه ج3 ، ص 75 ح 3983


امام حسين قيام كرد تا آن واجب بزرگى را كه عبارت از تجديد بناى نظام و جامعه اسلامى، يا قيام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامى است، انجام دهد. اين از طريق قيام و از طريق امر به معروف و نهى از منكر است.  

امام خامنه ای - ۱۹ خرداد 74

 

...تا خدا هست، می توان شهید شد

شهادت نصیبتون ...