ریاضیاتِ مرگ... |
وبلاگ "برنج"؛
ریاضیاتِ مرگ...ریاضیام ضعیف نیست، بغض راه گلویم را گرفته.
سراب- دخترک بین قبرها قدم میزند و زیر لب میخواند نوشته سنگ قبرها را...گوشه ای به حالِ خود نشسته ام صدایم میزند، سَرم را بلند میکنم... "خانووووم؟ شصت مِنهایِ چهل و دو میشه چند؟؟ " سرم را پایین می اندازم، من نمیفهمم یعنی چند. بعد نوشت: ریاضی ام ضعیف نیست، بغض راه گلویم را گرفته. بعد نوشت دو: وای بر هجده ساله هایی که پرپر نشدند... برنج |