دروغ ! |
دروغ ! SoftWar1318 مقاله کامل در ادامه مطلب
دروغ و دروغگویی از نگاه قرآن در اینجا با یکسان دانستن دروغ و نفاق، به برخی از عواملی که موجب می شود شخص به جرگه دروغگویان وارد شود اشاره می شود و آثار و نتایج این رفتار زشت و نابهنجار را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بررسی می کند. معنی دروغ دروغ در حوزه رذایل اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی به معنای سخن ناراست، خلاف حقیقت و یا واقعیت و گفتاری ناحق است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر این باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد. (مفردات ص ۴۷۸ ذیل واژه صدق)البته برای دروغ اقسام و انواعی گفته اند و برای هر یک از آنها نام های خاصی گذاشته شده است. از جمله به افک و افترا و زور و خرص اشاره کرد. ● نفاق و دروغ، دو روی یک سکه شخصی که کاری ناپسند انجام می دهد و یا قانون شکنی می کند، زمانی که در موقعیت بازخواست قرار می گیرد با ابزار دروغ می کوشد تا زشتی کار خویش را بپوشاند و دیگری را فریب دهد. فریب و نیرنگ زدن از راه تغییر ماهیت عمل به گفتار موجب می شود تا شخص در جایگاهی قرار گیرد که عیب و عاری بر او نیست. ماهیت دروغ فریب دیگری است. دروغگو در تعامل اجتماعی، برای بازسازی وجه شخصیتی و اعتباری خویش تلاش می کند و فریب و نیرنگ در گفتار از این جهت انجام می شود.دروغگو، به نوعی، شخصی منافق است و اساساً ارتباط تنگاتنگی میان دروغ و دورویی است. دو رویی و دروغ بیانگر آن است که میان ظاهر و باطن فرد سازگاری و تناسب نیست و عدم تطابق به عنوان مؤلفه اصلی نفاق و کذب می باشد. دورویی و دروغگویی از این نظر یکسان هستند.در دروغگویی شخص برای بازسازی و توجیه رفتارها و کردارهایش تلاش می کند و می کوشد تا شخصیت کاذبی را به جامعه نشان دهد که عامل وادارکننده شخص به دروغگویی می تواند ترس از قدرت دیگری و یا دست یابی به منفعت و یا مصلحتی باشد اما در نفاق عامل اصلی و هدفی که موجب می شود تا به نفاق گرایش یابد ترس از قدرت است که می تواند وی را از منفعتی محروم کند و یا فشاری بر او وارد سازد و او را وادار به امری کند که با باورها و اعتقادات وی سازگار نیست. از این رو می توان گفت نسبت میان دروغگویی و نفاق عموم و خصوص مطلق است. ● ملاک شناخت دروغ قرآن ملاک و معیار تشخیص دروغ از راست را این دانسته است که شخص هرگاه مخالف اعتقاد و باور خویش سخنی را به میان آورد، در حقیقت دروغ گفته است، حتی اگر در سخن وی سخن حقی باشد ولی چون با باورهای وی نامتناسب است و تطابقی میان سخن و باورش نیست آن سخن دروغ دانسته می شود.(منافقون آیه۱)بنابراین ممکن است شخصی سخنی را بگوید که نادرست و ناحق باشد ولی چون باور وی آن است که آن چه می گوید راست است نمی توان وی را متهم به دروغ گویی کرد. برعکس اگر شخصی باوری داشته باشد و برخلاف باور خویش سخن حقی را بگوید، او دروغگو است؛ زیرا وی برخلاف باور خویش و به قصد دروغ سخن حقی را به زبان آورده است. بنابراین ملاک و معیار سخن راست از سخن دروغ باورهای شخص و سخنان وی است. از این رو تطابق سخن با حق و یا واقع، ملاک سنجش نیست بلکه مطابقت باورهای شخص با سخنی است که به زبان می راند. ● عوامل دروغگویی قرآن عوامل چندی را به عنوان عامل دروغگویی معرفی می کند. قرآن منشأ دروغ را شیطان و ابلیس می داند و به انسان هشدار می دهد که شیطان به عنوان بنیانگذار دروغ و کسی که از این طریق کوشید تا به اهداف پست خود دست یابد، موجودی است که انسان را تشویق به دروغ می کند. قرآن در داستان آفرینش و خلافت انسان گزارشی کامل از واقعه به دست می دهد و در آن جا به اموری توجه می دهد که بسیار حیاتی و حساس است. قرآن گزارش می کند که ابلیس برای دست یابی به اهداف خویش و خوار و گمراه کردن انسان به دروغ متوسل می شود و نخستین موجودی است که از آن برای دست یابی به اهداف شوم خود سود می برد. به نظر می رسد که ابلیس بی دروغگویی نمی توانست آدم را گمراه کند و لذا برای گمراه کردن وی از سوگند دروغ بهره برد.قرآن به انسان هشدار می دهد که شیاطین و یاران ابلیس الهام کنندگان دروغ بر دروغگویان هستند (شعراء آیه ۲۲۱ و ۲۲۲) و آنان هستند که به این نابهنجاری دامن می زنند. البته قرآن توضیح می دهد که شخصیت دروغگویان به آنان اجازه می دهد تا تصرف شوند. از این رو می فرماید شیاطین بر هر تهمت زننده و گناهکار الهام به دروغ می کنند. چیرگی شیطان و ابلیس بر انسان موجب می شود تا به دروغ بلکه سوگندی های دروغ گرایش پیدا کند و برای دست یابی به منافع، با سوءاستفاده از باورهای مردم به اموری چون خدا و پیامبر و امامان (ع) سوگند بخورد. (مجادله آیات ۱۴ و ۱۹) ● حسادت، عامل دروغ از دیگر عوامل، می توان به حسادت اشاره کرد. انسان به جهت حسادت نسبت به دیگری گرفتار اخلاق زشت دروغ می شود. نمونه و مصداقی که قرآن مطرح می سازد داستان برادران یوسف(ع) است که برای جلب اعتماد حضرت یعقوب و دست یابی به منفعتی، دروغ بر زبان راندند. است. (یوسف آیه ۹ و ۱۱)بی گمان حسادت، عامل بسیاری از نابهنجاری ها، و رذایل اخلاقی است و از این لحاظ می بایست گفت که حسادت حتی عامل مهم در کفر ابلیس و رانده شدن حضرت آدم(ع) از بهشت است. عامل دیگری که قرآن شناسایی ومعرفی می کند گناه پیشگی انسان است. در حقیقت دروغ گویی ریشه در گناه دارد از این رو در آیه ۷ سوره جاثیه می فرماید: ویل لکل افاک اثیم؛ وای بر هر دروغگوی گناهکار. در این آیه اثیم به عنوان تعلیل و علت و عامل دروغ بیان شده است. قرآن مکر زنانه را نیز به عنوان عامل دروغگویی مطرح می سازد. (یوسف آیه۲۵ تا ۲۸) با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد که عامل اصلی همان مسأله توجیه رفتار و اعمال است. شخص می کوشد تا با توجیه رفتار خویش و زشت نشان دادن رفتار دیگری خود را تبرئه نماید. از این رو مکر، هم می تواند زنانه باشد و هم غیرزنانه و هم دروغگویان از این شیوه برای دست یابی به اهداف خاصی بهره می برند. با آن که دروغ در میان همه ملت ها و ادیان امری ناپسند و زشت شمرده می شود (غافر آیه ۲۸) ولی همگان بدان تمسک می جویند و برخلاف باورها و اعتقادات خویش دروغگویی را گاه به صورت پیشه و گاه به صورت موردی انجام می دهند. برخی از افراد بیش از دیگران به دروغ تمایل و گرایش دارند. این افراد کسانی هستند که از نظر شخصیتی، خود را با گناه آلوده کرده اند ولی از آن جایی که نمی توانند به آسانی و در همه جا رفتارهای نابهنجار و غیرقانونی خود را انجام دهند به دروغ گرایش می یابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خویش را توجیه و پسندیده جلوه دهند. ● آثار دروغ و دروغگویی برخی بر این باورند که عامل فزاینده نابهنجاری ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگویی است. هر چند که هنجارشکنی و گناه، ریشه در علل و عوامل دیگری دارد ولی افزایش گرایش فرد به گناه را می بایست در دروغگویی انسان دانست. اگر شخص به جهت کسب منافع و یا مصالح، قانون را زیر پا می گذارد و با عبور از قانون و هنجارهای پسندیده اجتماعی می کوشد تا آن منافع دست یابد این عامل دروغ است که این مساله را سامان می دهد و با تغییر وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسندیده و هنجاری می نمایاند. بنابراین باید گفت دروغ در جامعه مهم ترین عامل افزایش نابهنجاری ها و حریم شکنی ها و قانون شکنی هاست. ● آثار دروغ و دروغگویی هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و آخرت به جا می گذارد. از مهم ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی توانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه ای اعتماد کنند. از آثار دیگری که قرآن برای دروغ بر می شمارد آثاری است که به حوزه شخصی باز می گردد. قرآن بیان می کند که نخستین کسی که از دروغ زیان می بیند خود دروغگوست. (غافر آیه ۲۸) قرآن از مردم می خواهد که از دروغ پرهیز کنند؛ زیرا دروغگویی امری زیان آور برای انسان است (همان) افزون بر این موجب می شود تا در زمره ستمگران قرار گیرد (آل عمران آیه ۹۴ و انعام آیه ۲۱ و ۹۳ و ۱۴۴) و در دنیا از رستگاری محروم گردد (یونس آیه ۶۹ و نحل آیه ۱۱۶) و از هدایت الهی نصیب و بهره ای نبرد. (زمر آیه ۳ و نیز غافر آیه ۲۸) و در آخرت نیز روسیاه برانگیخته شود. (زمر آیه ۶۰) ● دروغ عامل بدعتها قرآن گفته های بی اساس و دروغ را عامل اصلی بدعت ها در دین برمی شمارد. (نحل آیه ۱۱۶) و دروغگویی را عامل مهمی در افزایش بیمار دلی افراد بیان می کند. (بقره آیه ۸ و ۱۰) و این گونه است که از دریافت آیات الهی و حقایق باطنی محروم می شود. (جاثیه آیه ۷ و ۸) و در نهایت با پیشه گرفتن دروغگویی در دنیا به جرگه منافقان وارد می شود و به مصیبت نفاق گرفتار می آید. (توبه آیه ۷۷) ● دروغگو، انسان نامتعادل به نظر می رسد که دروغ به عنوان نابهنجاری گفتاری، هم به صورت موردی و هم به صورت تداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. انسان متعادل برای این که دچار بیماری نفاق و فقدان سلامت شخصیتی نشود می بایست از دروغ موردی نیز پرهیز کند. درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) متن حدیث:یَا عَلِىٌّ: اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَبُّ الْکِذْبَ فِى الصَّلاَحِ وَ أَبْغَضُ الصِّدْق فِى الْفَسَادِ.یَا عَلىّ: ثَلاثٌ یَحْسُنْ فَیَهنَّ الْکِذْبُ: اَلْمَکِیِدَةُ فِى الْحَرْبِ، وَ عِدَتُکَ، زَوْجَتَکَ، وَ الاِصْلاَحُ بَیْنَ النّاسِ.یا عَلىٌّ: اِیّاکَ وَالْکِذْبَ، فَاِنَّ الْکِذْبَ یُسْوَّدُّ الْوَجْهَ، ثُمَّ یَکْتُبُ عِنْدَ اللهِ کَذّاباً وَ اِنَّ الصِّدْقَ یُبَیِّضُ الْوَجَهَ وَ یَکْتُبُ عِنْدَ اللهِ صادِقاً; وَ اعْلَمْ أَنَّ الصِّدْقَ مُبَارَکٌ وَالْکِذْبَ مَشْؤوُمُ. ترجمه: اى على خداوند ـ عزّ و جلّ ـ دوست داشته است دروغ را در مقام صلاح و اصلاح، و زشت داشته است راستگویى را در موقع فساد (پس نه هر دروغى بد است و نه هر صدقى خوب بلکه باید موقعیّت آن را دید).اى على، دروغ در سه جا نیکوست; میدان جنگ، وعده مرد به زن و اصلاح میان مردم.اى على، مبادا دروغ بگویى، دروغ موجب روسیاهى است، خداوند نام صاحبش را در دفتر دروغگویان ثبت کند و راستگویى مایه روسفیدى است، خداوند نام صاحبش را در دفتر راستگویان بنویسد، راستگویى مبارک است و دروغ شوم. شرح حدیث: در این جا مناسب است که بحثى کوتاه درباره زشتى دروغ از دیدگاه اسلام داشته باشیم. زشتى دروغ از دیدگاه اسلام: اصولاً در تعلیمات اسلامى به مسأله راستگویى و مبارزه با کذب و دروغ فوق العاده اهمّیّت داده شده است که نمونه هاى آن را به طور فشرده و فهرست وار ذیلاً ملاحظه مى کنید:1ـ راستگویى و اداى امانت: دو نشانه بارز ایمان و شخصیّت انسان است، حتّى دلالت این دو بر ایمان از نماز هم برتر و بیشتر است.امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راستگویى و امانت آنها کنید»ذکر این دو با هم (راستگویى و امانت) به خاطر این است که ریشه مشترکى دارند، زیرا راستگویى چیزى جز امانت در سخن نیست، و امانت همان راستى در عمل است.2 ـ دروغ سر چشمه همه گناهان: در روایات اسلامى دروغ به عنوان «کلید گناهان» شمرده شده است. على(علیه السلام) مى فرماید: راستگویى دعوت به نیکوکارى مى کند و نیکو کارى دعوت به بهشت».در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: «خداوند متعال براى شرّ و بدى، قفلهایى قرار داده و کلید آن قفلها شراب است» چرا که مانع اصلى زشتیها و بدى ها عقل است و مشروبات الکلى، عقل را از کار مى اندازد، سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.امام عسگرى (علیه السلام) مى فرماید: «تمام پلیدیها در اطاقى قرار داده شده، و کلید آن دروغ است».رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمى تواند، راستگو باشد، چرا که راستگویى موجب رسوایى اوست و براى پوشاندن آثار گناه معمولاً باید به دروغ متوسّل شود.و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد مى کند، و راستگویى محدود.اتّفاقاً این حقیقت در حدیثى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده کاملاً تجسّم یافته، حدیث چنین است:شخصى به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، عرض کرد: نماز نمى خوانم و عمل منافى عفّت انجام مى دهم، دروغ هم مى گویم! کدام را اوّل ترک گویم؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: دروغ، او در محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله) تعهّد کرد که هرگز دروغ نگوید، هنگامى که خارج شد، وسوسه هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد، امّا بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از او در این باره سؤال کند چه بگوید چنین عملى را مرتکب نشده است، این که دروغ است واگر راست بگوید حدّ بر او جارى مى شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهاى خلاف این طرز فکر و سپس خوددارى واجتناب براى او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.3ـ دروغ سرچشمه نفاق است: چرا که راستگویى یعنى هماهنگى زبان ودل، و بنابراین دروغ ناهماهنگى این دو است، و نفاق نیز چیزى جز تفاوت ظاهر وباطن نیست. در آیه 78 سوره توبه مى خوانیم: «اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر این که عهد خدا را شکستند و به خاطر این که دروغ مى گفتند».4ـ دروغ با ایمان سازگار نیست: این واقعیّت نه تنها در آیه مورد بحث، بلکه در احادیث اسلامى نیز منعکس است: در حدیثى چنین مى خوانیم: «از پیامبر پرسیدند: آیا انسان با ایمان ممکن است (گاهى) ترسو باشد، فرمود: آرى، باز پرسیدند: آیا ممکن است (احیاناً) بخیل باشد؟ فرمود: آرى، پرسیدند: آیا ممکن کذّاب و دروغگو باشد؟ فرمود: نه» چرا که دروغ از نشانه هاى نفاق است و نفاق با ایمان سازگار نیست.و نیز به همین دلیل این سخن از امام على(علیه السلام) نقل شده است: «انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمى چشد تا دروغ را ترک گوید، خواه شوخى باشد یا جدّى».5 ـ دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است: مى دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه، اعتماد متقابل واطمینان عمومى است. و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى مى کشاند دروغ و خیانت و تقلّب است، و یک دلیل عمده بر اهمّیّت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است.(1)حال با توجّه به این که دروغ چقدر در اسلام قبیح است، از آن جایى که بیشتر قوانین کلّیه در بعضى موارد تخصیص خورده اند، در بعضى از موارد انسان مى تواند از دروغ استفاده نماید، و از جمله مصادیق آن همین روایت است که در عنوان بحث آمده که پیامبر خطاب به على (علیه السلام)فرمود:اى على در سه جا دروغ نیکوست: میدان جنگ (براى تصعیف روحیه دشمن و تقویت نیروهاى خودى)، وعده به زن و اصلاح بین مردم. پی نوشت : 1. تفسیر نمونه، ج 11، ص 412. پیامدهاى زشت دروغ نویسنده: أیت الله مجتبى تهرانى 1- نابودى ایمان دروغ با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودى آن را در پىدارد. حسن ابن محبوب مىگوید: از حضرت صادق (ع) پرسیدم:یکون المومن بخیلا؟ قال: نعم، قلت: فیکون جبانا؟ قال: نعم، قلت: فیکون کذابا؟ قال: لا و لا خائنا، ثم قال: یجبل المومن على کل طبیعه الا الخیانه و الکذب. {1}آیا مومن ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بله. آیا ممکن است ترسو باشد؟ فرمود بله. آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه، مومن داراى هر سرشتى مىشود، جز دروغ و خیانت. دروغ و خیانت هرگز در دل مومن یافت نمىشود. پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: یطبع المومن على کل خصله و لا یطبع على الکذب و لا على الخیانه. {2}مومن هر سرشتى را مىپذیرد، جز دروغ و خیانت. پس سرشت دروغگویى با ایمان ناسازگار است و ایمان را از قلب خارج مىکند. در بیان امام باقر (ع) چنین آمده است: ان الکذب هو خراب الایمان. {3}همانا دروغ، نابودى و خرابى ایمان است. امیر مومنان على (ع) فرمود: جانبوا الکذب فانه یجانب الایمان. {4}از دروغ بپرهیزید؛ چرا که ایمان را دور مىکند. 2- محرومیت از هدایت الهى دروغ، انسان را از هدایت الهى محروم مىسازد. پروردگار عز و جل در قرآن کریم مىفرماید: ان الله لایهدى من هو کاذب کفار. {5}همانا خداوند دروغگوى ناسپاس را هدایت نمىکند. ان الله لا یهدى من هو مسرف کذاب. {6}همانا خداوند کسى که اسراف کننده دروغگو است را هدایت نمىکند. 3- زمینه سازى کفر و نفاق دروغ گاه زمینه کفر یا نفاق را در انسان فراهم مىسازد. زمانى که دل دروغگو از ایمان خالى شد، کفر یا نفاق به آن راه خواهد یافت؛ چنان که روایت شده: مردى خدمت رسول اکرم (ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله ما عمل اهل النار؟ قال النبى (ص): الکذب، اذا کذب العبد فجر و اذا فجر کفر و اذا کفر دخل النار. {7}اى رسول خدا! کار اهل آتش چیست؟ پیامبر فرمود: دروغ. هرگاه دروغ گوید، فاسق مىشود و هرگاه فاسق شود، کافر مىشود و هرگاه کافر شد، در آتش قرار مىگیرد؛بنابراین، دروغ افزون بر دور ساختن ایمان از قلب انسان، زمینه کفر عملى او را نیز فراهم مىکند. دوگانگى میان واقعیت و خبر شخص دروغگو، مایه پیدایش و رشد صفت پلید نفاق در دل او مىشود امیر مومنان على(ع) مىفرماید: الکذب یودى الى النفاق. {8}دروغ انسان را به نفاق مىکشاند. طبق نقل حضرت صادق (ع)، پیامبر اکرم (ص) فرمود: ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلى و زعم انه مسلم، - من اذا ائتمن خان - و اذا حدث کذب - و اذا وعدا خلف.{9}سه چیز است که در هر کس باشد، منافق است؛ اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند و گمان کند که مسلمان است: - آن گاه که او را امین به شمار آورند، خیانت کند. - آن گاه که سخن براند دروغ گوید. - آن گاه که پیمان بندد، پیمان شکند.دل نیارامد ز گفتار دروغ آب و روغن هیچ نفروزد فروغ {10} 4- ضعیف ساختن مروّت و جوانمردى پیامبر گرامى (ص) فرمود: اقل الناس مروه من کان کاذبا. {11}جوانمردى در شخص دروغگو از همه کمتر است. آن گاه که دروغ، عادت فرد شود، چه بسا جوانمردى، یکسره از وجود او رخت بربندد؛ چنان که در سخنان گهربار حضرت على(ع) آمده است: من کذب افسد مروته. {12}هرکس دروغ گوید، جوانمردى خویش را تباه سازد. گوهر جوانمردى، جز با راستى و درستى سازگار نیست، و روح جوانمردى، از کژى و ناراستى گریزان است. حضرت در جاى دیگر مىفرماید: لا یجتمع الکذب و المروءه. {13}دروغ و جوانمردى جمع نمىشوند. 5- فراموشى از آنجا که خبرهاى انسان دروغگو، با واقع مخالف است و مخالفت با واقع، حد و مرز و معیار واحدى ندارد، چه بسا خبرهاى او از یک واقعه، با هم سازگار و یکسان نباشد. امام صادق (ع) فرمود: ان مما اعان الله به على الکذابین، النسیان.{14}همانا از کمکهایى که خداوند بر ضد دروغگویان مىکند، فراموشى ] آنها [ است. 6- سلب توفیق از رسیدن به برخى مقامها و انجام برخى اعمال صالح حضرت رسول (ص) فرمود: الکذاب لا یکون صدیقا و لا شهیدا.{15}دروغگو، نه در زمره صدیقان درآید و نه در زمره شهیدان. امام صادق (ع) فرمود: ان الرجل لیکذب الکذبه فیحرم بها صلاه اللیل فاذا حرم بها الرزق. {16}همانا انسان دروغ مىگوید؛ پس، از نماز شب محروم مىشود؛ پس آنگاه که از نماز شب محروم شد، از روزى [گسترده که اثر نماز شب است] محروم خواهد شد. 7- کاهش ارزش اجتماعى دروغگو قابل اطمینان نیست و مردم به او اعتماد نمىکنند؛ از این رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشرى، به اطمینان و اعتماد مردم به او است. آنگاه که شخصى وجهه و آبروى خاصى دارد، ارزشمند است و از بین رفتن اعتبار و آبرو، نابود کننده ارزش اجتماعى او است و دروغگویى، رفتار ناشایستى به شمار مىرود که اعتبار انسان را از بین مىبرد. امیر مومنان على(ع) مىفرماید: الکذاب و المیت سواء فان فضیله الحى على المیت الثقه به فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته. {17}دروغگو و مرده یکسان هستند؛ زیرا همانا برترى زنده بر مرده، در اطمینان ] مردم [ به او است؛ پس وقتى مردم به سخن دروغگو اعتماد نکنند، زنده بودنش باطل است.امام صادق (ع) از عیسى ابن مریم (ع) نقل فرمود: من کثر کذبه، ذهب بهاءه. {18}کسى که بسیار دروغ گوید، ارزشش نزد خدا و نزد خلق او از بین مىرود. امیر مومنان على (ع) مىفرماید: ینبغى للرجل المسلم ان یجتنب مواخاه الکذاب فانه یکذب حتى یجى بالصدق فلا یصدق. {19}شایسته است که مسلمان از دوستى و برادرى با دروغگو بپرهیزد؛ زیرا او آنقدر دروغ مىگوید که اگر سخن راستى هم بر زبان آورد، دیگر باور نخواهد شد. این ناباورى تا آنجا گسترش خواهد یافت که مردم شخص دروغگو را طرف مشورت خویش نیز قرار نخواهند داد؛ چنان که امیر مومنان على (ع) مىفرماید: أ لا راى لکذوب. {20}{دروغگو در مقام مشورت« هیچ رایى ندارد »رایش بىارزش است} 8- موجب لعن خدا و فرشتگان دروغگویى به اندازهاى ناپسند است که موجب لعن خدا و فرشتگان شده، دروغگو را در شمار لعنت شدگان درگاه الهى قرار مىدهد. رسول خدا (ص) مىفرماید:فلعنه الله على الکاذب و ان کان مازحا. {21}خداوند دروغگو را لعنت کند؛ اگر چه شوخى کرده باشد. المومن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قلبه نتن حتى یبلغ العرش فیلعنه حمله العرش. {22}آن گاه که شخص مومن، بدون عذر دروغ گوید، هفتاد هزار فرشته او را لعنت مىکنند و از قلب او بوى گندى بیرون مىآید که به عرش مىرسد؛ آن گاه حاملان عرش الهى نیز او را لعن مىکنند. 9- فقر و تنگدستى زمانى که دروغ گفتن، رفتارى ثابت و عادى شود، فقر و تنگدستى را به بار مىآورد و برکت را از زندگى مىبرد. امیر مومنان على(ع) در شمارش سببهاى فقر مىفرماید:... و اعتیاد الکذب یورث الفقر. {23}و عادت به دروغ، تنگدستى را به جاى مىنهد. 10- سرزنش و پشیمانى سرانجام دروغگویى، سرزنش شدن و پشیمانى از کرده خویش است؛ زیرا مردم دیر یا زود، به رفتار ناشایست و گفتار خلاف واقع دروغگو پى برده، او را خواهند شناخت. از حضرت على(ع) نقل شده است: عاقبه الکذب ملامه و ندامه. {24}سرانجام دروغ، سرزنش و پشیمانى است. 11- نابودى شرم و حیا کسى که عادت کند بدون توجه به ارزش و منزلت انسانى دیگران، به آنها دروغ بگوید، پرده حیا میان خود و ایشان را دریده، بىشرم مىشود، چنان که سرور پرهیزکاران حضرت على(ع) فرموده است: لا حیاء لکذاب. {25}دروغگو بىحیا است. دروغ پیامدهاى زشت دیگرى نیز دارد که سرانجام همه آنها دوزخ و عذاب الهى است. از پیامبر خدا (ص) نقل شده است: ایاکم و الکذب فانه من الفجور و انهما فىالنار. {26}از دروغ بپرهیزید. همانا دروغ از فجور و ستمکارى است و همانا دروغ و فجور در آتش جاى دارند. امیر مومنان على(ع) هم مىفرماید: ثمره الکذب المهانه فىالدنیا و العذاب فىالآخره. {27}میوه دروغ، پستى در دنیا، و عذاب در آخرت است. پی نوشت : 1- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 14، ص 13، ح 15966. 2- علامه مجلسى: بحار الانوار ج 74 ص 160، ح 150. 3- کلینى: کافى، ج 2، ص 339، ح 4. 4- حر عاملى: وسائل الشیعه، ج 12، ص 246، ح 16216. 5- زمر (39): 3. 6- غافر (40): 28. 7- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 89، ح 10305. 8- آمدى: غرر الحکم، ص 220، ح 4408. 9- کلینى: کافی، ج 2، ص 290، ح 8. 10- مولوى: مثنوى معنوى، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه. 11- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 87، ح 10295. 12- همان، ص 221، ح 4415. 13- همان، ح 4417. 14- کلینى: کافی، ج 2، ص 341، ح 15. 15- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 84، ح 10280. 16- حر عاملى: وسائل الشیعه، ج 8، ص 160، ح 10305. 17- آمدى: غرر الحکم، ص 220، ح 4386. 18- کلینى: کافی، ج 2، ص 341، ح 13. 19- همان، ح 14. 20- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 88، ح 10300. 21- همان، ج 11، ص 372، ح 13294. 22- همان، ج 9، ص 86، ح 10291. 23- حر عاملى: وسائل الشیعه، ج 15، ص 347، ح 20704. 24- آمدى: غرر الحکم، ص 221، ح 4413. 25- همان، ح 4416. 26- محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 88، ح 10302. 27- آمدى: غرر الحکم، ص 220، ح 4400. منبع:اخلاق الهى (آفات زبان ) ج4 ص 118 دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان گاهی حتی بدون اینکه فکر کنیم دروغ میگوییم و خودمان نیز نمیدانیم که چرا الان و در رابطه با این موضوع دروغ گفتیم . چرا دروغ یکی از عادت های روزمره ی همهی ما شده است .؟؟ آیا برای رسیدن به هدف خاصی دروغ میگوییم یا نه ؟ آیا بدون دروغ هم میتوان زندگی کرد ؟؟ دروغ چه فرقی با دروغ بافی دارد ؟ ؟ دروغ چیست ؟ آیا تا کنون فکر کرده اید که دروغ چیست و چه معنای میتواند داشته باشد ! در توصیف و تعریف شخصی که دروغ میگوید میتوانیم بگوییم فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا میخواهد کسی را به وسیله دروغی که میگوید شیفته و جذب خود کند . و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشیم این کار را انجام میدهیم . فرد دروغ گو حقیقت و درستی موضوعی را میداند و میتواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن یکی را انتخاب کند . در دروغ و دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را میتوان تشخیص داد : فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ میگوید و فردی که بدون هیچ گونه غرضی دروغ میگوید و به قول ما ایرانی ها از نوع مصلحتی است . حالا هر یک از این دو دروغ و علت آنها را جداگانه توضیح میدهیم : اول دروغی که از روی خود خواهی و غیض است این دروغ را در موارد زیر به کار میبریم : - زمانی که میخواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام میدهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمیگوییم ویا عیبهای خود را به خوبی ها تبدیل میکنیم و راجع به آنها با افتخار صحبت میکنیم . - برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب میکنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر میکنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار را انجام میدهیم . - بخاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ میگویم . این دروغ بیشتر بین بچههای کوچک و نوجوانان باب است . نوع دوم ، دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و میتوان گفت بیشتر از روی نوع دوستانه است ، و در موارد زیر به کار میرود : - این دروغ را زمانی میگوییم که میخواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا ، وقتی کسی نظر ما را درباره ی لباس جدیدش یا مدل کوتاهی موهایش میپرسد شاید این مدل و این لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفده میکنیم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خود را به کسی تحمیل کنیم . و یا اینکه در شرایط خاص خبر بدی را تبدیل به خبر خوب کنیم و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را " دروغ دفاعی " مینامند . اما چرا دفاعی ؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را میگوییم چون میترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان میکنیم تا هم چنان مثل همیشه باشیم . اما چرا اغلب دروغ میگوییم ؟؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شدهاند که همه آدمها در روز بیش از دو بار دروغ میگویند ... و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد میشود و بیشتر این دروغ ها بخاطر طفره رفتن از جواب دادن به سوالات است . به خاطر چه هدفی دروغ میگوییم ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم . و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم ببینند . که این بحث را در علم روان شناسی " خواستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی مینامند " . آیا واقعا دروغ لازم است ؟ به راحتی و بدون هیچ گونه تفکری میتوان پاسخ داد : بله ، چون بدون دروغ هیچ کس نمیتواند زندگی کند . دروغ برای زندگی در اجتماع کنونی لازم است مثلا برای رابطه داشتن با دیگران ، شما مجبورید که دروغ بگویید ، یا در زندگی های زناشویی ، زن و شوهر دروغ هایی زیادی را به یکدیگر میگویند .و در این میان دروغ های خطرناک زیادی نیز گفته میشود که اهدافی شیطانی را در بردارند . چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ میگوید ؟؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف ها ی او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید و با هوشیاری کامل صحبت های او را تعقیب کنید تا متوجه شوید زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش میکند و دفعه ی بعد که در مورد همان موضوع صحبت میشود صحبت های قبلی خود را فراموش میکند ، و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن میکند و در همین جاست که میتوانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغ گوست و قابل اعتماد نیست . زیرا افراد دروغ گو حافظه ضعیفی دارند و از بس که در همه جا و در همه ی موارد دروغ میگویند یادشان میرود و حافظه شان یاری نمیکند که کدام دروغ را در کجا گفته اند . و معمولا هنگامی که با دروغ آنها روبرو میشوید دیگر به آنها اعتماد سابق ندارید. اغلب ما به افراد دروغ گو و حرف ها ی که میزنند همیشه شک داریم و هیچ گاه به راحتی نمیتوانیم حرف های آنها را باور کنیم . حتی اگر روزی حقیقتی را به بگویند اما به خاطر سابقه ی بدی که دارند ، باور کردن صحبتهایشان غیرقابل قبول است . آیا برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ میگوییم ؟؟ اکثر دروغ های که میگوییم بازتاب و انعکاس غریزی اعمال روزانه ماست. دروغ بخشی از ارتباط اجتماعی ما با دیگران است . برای مثال ، در احتراماتی که به یکدیگر میگذاریم ، ممکن است ما از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط داشتن با او نباشیم ، اما بخاطر حفظ ظاهر اجتماعی خود ویا بخاطر مقام و منصب شخص مقابل مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم . مثال جالبی در اینجا وجود دارد ، " به همکارتان سلام میکنید و از او میپرسید، حالش چطور است ؟ در 90% موارد پاسخ همکارتان به این ترتیب خواهد بود ، او تشکر میکند و بعد او هم جویای حال شما میشود . حتی اگر او با شما نیز مشکل داشته باشد ، حقیقت را نمیگوید اما این موضوع مانعی نمیشود تا او بدجنسی خود را به شما ثابت کند ، او از روی ملاحظه کاری و سیاست خود از دروغ استفاده میکند . زیرا مسلما احساسی که او نسبت به شما دارد را میدانید اما او جانب داری میکند . به نظر برخی از روان شناسان این موضوع یعنی سیاست و جانب داری شما در روابطتان کلیدی طلایی برای حفظ و ادامه ارتباطات است .با این وجود برخی از روان درمانگرها مثل برد بلانتون روان درمانگر امریکایی ،مخالف این عمل هستند. او معتقد است که اگر از کسی خوشتان نمیآید و مایل به ارتباط داشتن با او نیستید،این چرئت را به خود بدهید وفکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور و کاستی به او بگویید .. به نظر این روان کاو هدف از زندگی، داشتن روابط زیبا با دیگران است برای اینکه در این روابط است که خود و دیگران را بهتر میشناسیم پس باید صحبت های که در نهان داریم آشکار سازیم . نه اینکه مدام راجع به آنها فکر کنیم و هیچ عملی انجام ندهیم دروغ در زندگی زناشویی و در روابطی که با جنس مخالف داریم :اکثر انسان ها در ابتدا و شروع روابط عاشقانه به طرز افراطی دروغ میگویند . در این مرحله از زندگی نیز بازبرای ساختن تصویری مناسب از خود دروغ میگوییم ، مخصوصا زمانی که پای جنس مخالف به این بحث باز شود ، دروغ نیز خود به خود وارد میشود . اما هنگامی که افراد ازدواج می کنند این دروغ ها به نسبت دوران نامزدی و یا دوستی کمتر میشود . دروغ از چه سنی شروع میشود ؟؟ در این جا میخواهیم دروغ را بین سنین مختلف بررسی کنیم، دروغ از دوران کودکی شروع میشود و به نوعی مرحله ای از شکل گیری شخصیت کودک است . دروغ بین سنین 3 تا 4 سال چگونه است ؟ در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع میکند . این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست . دروغ گفتن بچه ها در این سن ، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است ، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را میگویند و والدین متوجه دروغ شان میشوند برای آنها بمانند یک تفریح است . دروغ در سنین 7 سالگی به بعد چگونه است ؟ در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی میکنند و یاد میگیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند . اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان میتوان فهمید که دروغ میگویند . و مهم تر از همه تربیت خانوادهها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد . گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد میدهند برای مثال : " مادریا پدر به فرزندش میگوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو " ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق میکنیم و بعد که آنها در این کا ر خبره میشوند و به راحتی دروغ میگویند از آنها گله میکنیم ...از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست !! اجازه ندهیم فرزندانمان به اینجا برسند !؟ وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت میکنیم به جایی میرسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمیتوان گرفت .. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ، شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون میدهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده میشوند . این شخص از دنیای واقعی فرار میکند، دنیای که به او سختی های بسیاری را تحمیل کرده است و ساکن دنیای خیالی میشود ، زیرا در آنجا آرامش بیشتری را احساس میکند . افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست .این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد ، و برای فائق امدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد . راههاى درمان دروغ نویسنده:أیت الله مجتبى تهرانى دانشمندان اخلاق براى درمان بیمارىهاى اخلاقى انسان، دو راه «علمى» و «عملى» را سفارش مىکنند: در راه علمى، بر آگاهىهاى بازدارنده، و در راه عملى، به رفتارهاى برطرف کننده تاکید مىورزند. انسان گاه به صورت موقت و اتفاقى به دروغ آلوده مىشود که با یادآورى زشتى آن، به راحتى مىتواند بر این رفتار ناپسند چیره شود و آن را به صورت کامل کنار بگذارد؛ ولى گاه دروغگویى به صورت ویژگى در او پدیدار مىشود که در این صورت باید براى درمان خویش به طور دائم بکوشد و از هر دو راه «علمى» و «عملى» بهره گیرد. راه علمى آگاهى و توجه به پیامدهاى ناخوشایند دروغ، شیوهاى موثر در درمان این بیمارى به شمار مىرود. محرومیت از هدایت الهى، ناتوانى از چشیدن طعم ایمان، فرو افتادن در گرداب نفاق و کفر، مسخ شدن در روز قیامت، سقوط در آتش دوزخ، دورى از جوانمردى و حیا، بىاعتمادى دیگران و ذلت و آثار شوم دیگر، همه و همه از پیامدهایى هستند که یادآورى مداوم آنها، شخص مبتلا به دروغ را در درمان خویش یارى مىکند. غفلت از پیامدهاى زشت و ناخوشایند رفتارهاى زشت، از مهمترین عوامل گرفتارى انسان به آنها است که با یادآورى و ذکر مىتوان آن را برطرف کرد: و ذکر فان الذکرى تنفع المومنین. {1}و به یاد (مومنان) آور پس همانا به یادآوردن براى مومنان، سودمند است. راه عملى یکى از مهمترین روشهاى عملى در درمان دروغ آن است که انسان پیش از آن که کلمهاى را بر زبان بیاورد، درباره درستى یا نادرستى آن بیندیشد، و به آثار و عواقب آن توجه کند. امام عسکرى(علیه السلام) مىفرماید: قلب الاحمق فىفمه و فم الحکیم فىقلبه؛ {2}قلب انسان احمق در دهانش، و دهان فرد حکیم در قلب او است. دستور بر گفتار و سخن گفتن باید از خانه خرد صادر شود، نه آن که انسان، کلام بدون اندیشه را بر زبان جارى سازد و آن گاه از پیامدهاى ناخوشایندش افسوس خورد. چه بسا افرادى که با سخن نسنجیده، خود را به پرتگاه نابودى انداختهاند. شیوه دیگر در درمان عملى دروغ آن است که از معاشرت با دوستان دروغگو بپرهیزد؛ چرا که بسیارى از زشتىها در اثر رفتوآمد و همنشینى با انسانهاى ناصالح پدید مىآید و به عکس، بسیارى از زیبایىهاى اخلاق هم در همنشینى با خوبان و صالحان پدیدار مىشود. پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزى چند پى نیکان گرفت و مردم شد پی نوشت ها: 1- . ذاریات (51): 55. 2- علامه مجلسى: بحار الانوار، ج 68، ص 312، ح 11. راههای پیشگیری از دروغ ... مادر در چشمان پسرش آثاری از دروغگویی را حس می کرد، اما نمی دانست باید چگونه با این خصلت ناپسند برخورد کند. یکی از بلایای بیشتر جوامع بشری ، مساله دروغ و دروغگویی است که باعث می شود اصول اخلاقی در جامعه بی ارزش شده و افراد درصدد آن برآیند تا با فریفتن یکدیگر، به مقاصد مورد نظر خویش برسند. عمل دروغگویی از این لحاظ محکوم و ناپسند است که ممکن است در روابط بین افراد اختلال ایجاد کند. همان طور که می دانیم ، زندگی در اجتماع فقط بر اساس نوعی رابطه استوار است که حاکی از اعتماد نسبی دوجانبه است. بنابراین ، این اعتماد ، بعد از حرکت یا رفتاری دروغ آمیز و نادرست در مخاطره می افتد. از سوی دیگر، دروغ که سبب این همه کشمکش می گردد، به منظور پیدا کردن ریشه های آن باید همطراز سایر بلایا و مفاسد اجتماعی ، تجزیه و تحلیل و در نظر گرفته شود تا اگر نتوان به اصلاح آن پرداخت ، لااقل پیش بینی های لازم برای جلوگیری از شیوع و اشاعه آن شود. بر اساس اعتقاد به اصل تکوین شخصیت در دوران کودکی می دانیم که اگر کودکی دروغ و دروغگویی را تجربه کند این عمل به صورت عادت در او تثبیت می شود و از او شخصیتی می سازد که در آینده وی را به بزهکاری سوق می دهد.یکی از علتهای دروغگویی ، عدم امنیت عاطفی ، خصوصا عاطفه خانوادگی است. تنبیه نیز اکثرا به پیدایش احساس ناایمنی و بی لیاقتی می انجامد. کودکی که تنبیه می شود، اغلب احساس می کند از محبتهای تنبیه کننده محروم شده و بیشتر احساس عدم امنیت می کند. او رفته رفته خودش را بد، ناشایست و بی ارزش دانسته و رفتارهایی از جمله دروغگویی در پیش می گیرد که در او به صورت عادت درخواهد آمد. کودک وقتی از اولیا و مربیان خود هم دروغ و هم راست بشنود، برداشتی که از این تصورات می کند ، این است که دروغگویی هم مثل راستگویی لازمه گفتن است ، پس او هم در گفتارش به دروغگویی می پردازد و نادرست عمل می کند. به طور خلاصه با توجه به مطالب فوق می توان علل دروغگویی را به شرح زیر نام برد:1- اجتناب از ناراحتی و دردسر تعقیب2- بخاطر جاه و مقام و جبران احساس حقارت3- فریب دادن دیگران جهت نفع شخصی4- جلب توجه دیگرانجبران شکست: مکانیسم جبران شکست یک نوع دروغگویی است که فرد پس از از دست دادن موقعیت یا شی مطلوب سعی دارد با دروغگویی ضمن توجیه رفتار خود به جبران شکست پرداخته و از این راه به تخلیه روانی (تنش) در خویش می پردازد. جبران شکست در فرد دروغگو حتی می تواند به صورت تخیل در رویا نیز انجام گیرد. جابجایی: یعنی فرد با استفاده از یک موقعیت مناسب به استتار و اختفای رفتار نامطلوب خود پرداخته و بدین وسیله امر را بر دیگران مشتبه می سازد و به گونه ای صحنه آرایی می کند که افراد دیگر فریب خورده و فرد به مقصود خود نایل می شود. می توان گفت دروغگویی حتی با استفاده از جابجایی به انتقام گیری از دیگران می پردازد و دیگران را در انجام گرفتن یا نگرفتن رفتاری ، مقصر دانسته و نتیجه عمل را متوجه آنان می سازد. یادگیری (عادت ثانویه): آنچه مسلم است این است که کودک ، دروغ را در نتیجه تماس اجتماعی یاد می گیرد و همانند بزرگسالان در دروغ غرق می شود. کودکی که در محیط خانوادگی تربیت شده که الگوهای تربیتی خانواده اعم از والدین و دیگران نه تنها از دروغ گفتن باکی ندارند بلکه دروغ گفتن را نوعی زرنگی نیز می دانند، کودک هم تشویق می شود دروغ بگوید و حرکات و رفتار صحیح او با مکانیسم خاموشی به فراموشی سپرده می شود و کودک به جایی می رسد که در دروغ گفتن حتی از والدین ، بزرگتر و عجیب تر نقل می کند تا جایی که خود بزرگترها از این موضوع انگشت به دهان می شوند. باید توجه داشت که علاوه بر خانواده ، مدرسه نیز در دروغگویی کودک ، نقش بسزایی می تواند داشته باشد تا جایی که کودک عادت می کند برای هر چیزی دروغ بگوید و حتی از راست گفتن ، ابا می ورزد. خوشمزگی: والدین اطفال باید بدانند که کدام رفتار باید تقویت مثبت شود و کدام رفتار تقویت منفی یا خاموش گردد. کودک وقتی می بیند افراد با دروغگویی های مهیج می توانند یک میهمانی خانوادگی را گرم نگه دارند و بدین وسیله مورد علاقه همه قرار گیرند، از افراد دیگر دروغگویی را اول به صورت لودگی و خوشمزگی می آموزد و بر اثر تکرار و دریافت پاداش های مثبت ، به جنبه های دیگر زندگی خویش سرایت داده و دروغگویی را به صورت عادی از خود بروز می دهد، در نتیجه فردی می شود که دیگر قادر به گفتن حرف راست نبوده و دیگران نیز از او انتظاری جز دروغ ندارند. فقر و نداری: انسان وقتی عزت نفس خود را از دست بدهد و حاضر باشد ذلت نفس را بپذیرد، دیگر او را یارای مقاومت در برابر مشکلات زندگی از جمله فقر نیست و تمام سعی خود را معطوف به آن می دارد که خود را از این رنج مادی نجات دهد، اگرچه به قیمت رنج روحی باشد. فرد فقیر با صحنه سازی و بیان غیرمستقیم حالات خویش ، عاطفه و ترحم دیگران را نسبت به خود برمی انگیزد و از این طریق به مقصد خود که همانا رفع نیازهای مادی است می پردازد. وی بدون آن که از عاقبت این کار اطلاع حاصل کند با ایجاد احساس حقارت در خویشتن ، زمینه دیگر انحرافات را در خود فراهم کرده و فردی می گردد که زمینه کافی بزهکاری و انجام جرم را دارد و فقط کافی است که این ذلت نفس بطلبد که او دست به هر اقدامی بزند، اگرچه در نهایت به نابودی خود وی منجر می شود. برای مثال می توان زندگی افرادی را مثال زد که منجر به فحشائ، دزدی ، اعتیاد و... شده و در نهایت به ورطه سقوط می انجامد که آخرین مرحله این راه ، اعدام یا مردن در سر چهارراهها و پیاده روهاست. فرافکنی: فرافکنی یکی از مکانیسم های دفاعی است که فرد با استفاده از آن نتیجه عمل خویش را به دیگری نسبت می دهد و سبب خلافکاری یا نتیجه نامطلوب اعمالش را به کسی یا جایی یا وسیله ای نسبت می دهد و به این ترتیب خود را مبرا می سازد که این عمل دروغ است و از طرفی فرد با این کار به دیگران نیز تهمت می زند که خود گناه بزرگی است.لازم به ذکر است غیبت نیز نوعی حقارت شخصیت فرد غیبت کننده بوده و بیشتر اوقات با دروغ و بهتان همراه است که خود خطر سقوط بیشتر فرد را باعث می شود. خیال پردازی: کودک تا نزدیکی 6 سالگی و گاهی تا بعد از آن ، محیط خود را به تناسب منابع ذهنی خود می سازد و به خیال پردازی مشغول می شود و از این راه به تفریح ، تخیل اختراعی ، ترساندن و انتقام گیری از دیگران و ارضای کنجکاوی خود می پردازد. کودک تا سن 6 سالگی به قصد دروغگویی این خیالات را نمی سازد، بلکه اگر در سنین بالاتر نیز به ساختن چنین خیالاتی پناه ببرد، باید ردپای اختلالات عاطفی را در او جستجو کرده و به درمان آن پرداخت. تمارض (پناه بردن به بیماری): معمولا کودکی که بخواهد منفعتی را جذب کند یا ضرری را دفع کند یا از این طریق بتواند به جلب محبت بپردازد، خود را به مریضی می زند تا به این وسیله به مقاصد خود برسد. کودکانی که با تکرار تمارض ، سعی در سلطه جویی دارند، دارای نشانه های اختلالات رفتاری و عاطفی بوده و باید به درمان آن پرداخت. پیشنهادهایی درباره پیشگیری از دروغگویی برای این که کودک دروغ نگوید و این عمل در او به صورت عادت در نیاید، توصیه می شود زندگی و محیط اطراف او را به گونه ای تنظیم کنیم که وی وادار یا تشویق به این کار نشود، به این منظور علاوه بر توصیه های فوق ، پیشنهادهادی زیر را نیز به صورت اجمال بررسی می کنیم: نشان دادن ارزش راستی: کودک باید دریابد و لمس کند که والدین برای راستی احترام قایلند و آن را پاس می دارند و برای آنها مهم است که کودک در جهت راستی و صداقت زندگی کند و دیگران نیز با او چنین باشند. کودک یاد خواهد گرفت که راستی را سرلوحه کارهایش قرار دهد و از نادرستی پرهیز کند. پرهیز از سوال پیچ کردن کودک: والدینی که فرزند خویش را سوال پیچ می کنند تا به این وسیله از او مچ گیری کنند باید بدانند او فردی ضعیف ، کم اطلاع و کم تجربه است و برای فرار از تنبیه و شرمنده نشدن نزد والدین ، مجبور به دروغگویی می شود. بنابراین والدین باید از سوال پیچ کردن فرزند خویش خودداری کنند. خودداری از تهدیدهای غیرمنطقی: اولیا باید برای فرزند خود منبع رحمت باشند، نه کانون غضب. پدر و مادری که فرزند خود را در حالت عصبانیت تهدید می کنند، در حقیقت میان خود و فرزندانشان دیواری می کشند و وی را فردی ترسو بار می آورند و او را وامی دارند که برای فرار از این تهدیدها به درون خویش پناه ببرد و به تصمیم های غیرمنطقی پناه ببرد و اگر والدین تهدیدکننده ، تهدید خود را عملی نکنند در اینجا فرزند به قدرت واقعی آنها تردید کرده و آنان را بی ثبات و دروغگو می پندارد. تطبیق انتظارات با توان کودک: گاهی بزرگترها از انجام بعضی از امور شانه خالی می کنند و اظهار ناتوانی می کنند، ولی همین افراد از کودکان خردسال کارهایی فوق طاقتشان انتظار دارند و با توقعات بی جا زمینه انحراف او را فراهم می کنند. نسبت ندادن افعال بد کودک به غیر: وقتی کودک در موقع بازی دچار حادثه می شود و گریه می کند و مادر برای ساکت کردن او لگد به زمین می کوبد و زمین را تنبیه می کند، کودک یاد می گیرد که در ازای عمل خویش ، دیگران را مسوول بداند و به این وسیله پایه دروغگویی در او شکل می گیرد. بنابراین اصل ، جرم کودک را متوجه دیگران نکنید تا او لوس و دروغگو بار نیاید. موعظه: اگر کودک دروغ می گوید، او را نصیحت کنید و با او احساس یگانگی کنید تا احساس شخصیت کند و از عمل زشت خویش پشیمان شود، ولی متوجه باشید که خود به کودک دروغ نگفته باشید تا موعظه شما در او تاثیر نکند. بخشیدن کودک: کودک با تجربه های اندک خویش مایل است که همه چیز را تجربه کند وگاهی نیز دچار خطا می شود و وقتی می فهمد که اشتباه کرده ، دوست دارد تا اشتباه هایش را ببخشید، بنابراین در این دریغ نورزید تا او با احساس مهربانی و رحمت شما ، صداقت را بیاموزد. سکوت: گاهی یک نگاه معنی دار به کودکی که دروغ گفته است سنگین تر از صد تازیانه قضاوت است.بنابراین لازم نیست همیشه با دست و زبان از دروغ گفتن او را منع کنید، بلکه بگذارید از نگاه شما بفهمد که حرفهای او را درست نمی دانید و از این راه نخواسته اید او را بی آبرو کنید، بلکه کرامت شخصیت او را در نظر داشته اید که حرفی نزده اید و از این طریق او را متنبه کنید. فرق گذاشتن میان پندار و واقعیت کودک: کودک ذهنی فعال دارد و در تخیل بیش از اندازه فرو می رود و خیال خویش را واقعیت می پندارد و اصرار بر واقعی بودن آن دارد، بنابراین میان واقعیت و پندار کوک فرق قایل شوید و با نرمش به او بفهمانید که گفته های او تخیلی است تا وی یاد بگیرید که گفتار واقعی خویش را بر زبان جاری کند. البته فرورفتن بیش از اندازه در تخیل خود نوعی بیماری روانی است که احتیاج به درمان دارد. دروغگویی های متعدد و متوالی نشان دهنده منشا اضطرابی در کودک: اگر کودک شما دایم دروغ می گوید و در پاسخ به هر سوالی به دروغگویی پناه می برد، باید در جستجوی منشا روانی عاطفی دروغ در وی باشید، چرا که وی از کمبود محبت ، نگرانی ، تشویش ، برخوردار نبودن از پاداش ، مساوی بودن ارزش راستی و دروغ و احساس حقارت و پرخاشگری در رنج است و به این وسیله می کوشد با فریفتن دیگران ، خود را از تنبیه در امان داشته و به جلب محبت بپردازد. بنابراین شما باید در پی اشباع محبت و رفع نگرانی در او اقدام کنید، نه این که در او ایجاد نگرانی و تشویش کنید. ایجاد احساس مسوولیت در کودکان به عنوان یکی از راههای موفقیت آمیز: کودک اگر احساس کند که به او شخصیت داده می شود، برای او در انجام فعالیت ها متناسب با توان و علاقه مندی اش برنامه ریزی می شود و وی متناسب با قوای عقلی ، روانی خویش در برابر انجام کارهایش مسوول است ، احساس مسوولیت کرده و خود را شریک در زندگی خانوادگی می داند و سعی نمی کند نفع جمع را فدای خود کرده و دیگران را با دروغ خود فریب دهد. به همین منظور مسوولیت را در آنان ایجاد کنید تا آنها با آرامش خاطر به انجام کار پرداخته و خود را صاحب عمل خویش بدانند و برای جلب محبت دروغ نگویند. شناسایی دورغ با یک نگاه دروغ مفهومی است انتزاعی و انسانها تنها به دو دلیل دروغ می گویند: یا برای رسیدن به لذت بیشتر، یا اجتناب از افزایش درد و رنج. عده ی بسیار زیادی از افراد بی هیچ دلیل خاصی و تنها به خاطر تمایلات فردی، روزانه دروغ های بیشماری را بر سر زبانهایشان جاری می سازند. در مورد سوابق شغلی دروغ می گویند، وقتی خانم سوال می کند که لباس جدیدش زیباست (با پوزش از خانم ها) حتی بدون اینکه نیم نگاهی بیندازند، حرف او را تائید می می نمایند و ... در این میان برخی از افراد نیز هستند که تصور می کنند اگر دروغ نگویند نمی توانند به چیزی که می خواهند برسند. یک چنین دروغ هایی می تواند مضر باشد. با این مقدمه اکنون می پردازیم به چگونگی شناسایی دروغگو و به شما یاد می دهیم که چگونه می توانید یک چنین مسئله ای را به راحتی و تنها با نگاه کردن به چشم های طرف مقابل تشخیص دهید. چشم آیینه ی تفکراتی است که در ذهن جریان دارد. بازتاب کلیه ی فرایندهای ذهنی را می توان بطور مستقیم در چشم مشاهده نمود. تحقیقاتی که در حوزه اعصاب و زبان شناسی انجام گردیده حاکی از این امر است که چشم نسبت به تفکرات مختلف ذهنی از خود واکنش های متفاوت نشان می دهد. به عنوان مثال اگر از شخصی بخواهید تا "یک گاو زرد" را در ذهن خود مجسم کند، می بینید که چشم های خود را ابتدا به سمت بالا و سپس به طرف چپ متمایل می کند. این فرایند نشان دهنده ایجاد تصویر خیالی در ذهن فرد است. البته باید دقت داشته باشید سرنخ هایی که از حالات چشم بدست می آورید تنها نشان می دهند که مغز در پاسخ به سوال شما چه واکنشی نشان می دهد، نه اینکه چه رشته افکاری به صورت حقیقی در ذهن جریان دارد. حال با تشریح مثالی که پیشتر به آن اشاره کردیم موضوع را بسط می دهیم. زمانیکه از فرد می خواهید تا یک گاو زرد را مجسم کند، این امکان وجود دارد که او یاد زمانی بیفتد که تصویر یک گاو زرد را نقاشی کرده بوده که سبب می شود جهت مخالف (سمت بالا و راست) را نگاه کند . این اطلاعات چه کمکی در زمینه شناسایی افراد دروغگو می کند؟ خوب فرض کنید که شوهر شما دیر به خانه آمده و از قبل به شما گفته که قصد دارد تا با دوستانش برای نوشیدن یک آب میوه بیرون برود. زمانیکه به خانه بر می گردد از او سوال می کنید: "خوش گذشت ؟" زمانیکه او پاسخ می دهد: "بله، خیلی خوب بود" شما متوجه می شوید که به سمت چپ نگاه می کند. یک چنین مسئله ای نشان می دهد که این پاسخ ساختگی است چراکه جهت چشم هایش نشان از تصویر سازی خیالی در ذهنش دارد. از سوی دیگر نگاه کردن به سمت راست نشانگر یادآوری خاطرات است و نشان می دهد که او زمانی را با دوستانش سپری کرده و آلان در حال یادآوری آنهاست پس راست می گوید. دلیل وجود ندارد که در مورد این مطلب که به او خوش گذشته یا نه به شما دروغ بگوید، بنابراین شما به راحتی از روی این قضیه می توانید تشخیص دهید که آیا با دوستانش برای صرف نوشیدنی بیرون رفته بوده یا خیر. به سمت بالا و چپ نشانگر: ساختن بصری تصویراگر از کسی بخواهید تا "یک بوفالوی بنفش" را مجسم کند، در حین فکر کردن به بوفالو چشم هایش به سمت بالا و چپ گرایش پیدا می کند و از نظر دیداری آنرا در ذهن خود به تصویر می کشد. به سمت بالا و راست نشانگر: یادآوری بصری تصویراگر از کسی بپرسید: "اولین خانه ای که در آن زندگی میکردید چه رنگی بود؟" در حالی که درگیر فکر کردن هستند، چشم هایشان ابتدا به سمت بالا و سپس راست متمایل می گردد و در طی این پروسه به یاد می آورند که زمان بچگی خانه ی آنها چه رنگی بوده. سمت چپ نشانگر: ساخت آواهای شنیداریاگر از کسی بخواهید تا "بلندترین صدایی که ممکن است وجود داشته باشد" را در ذهن خود مجسم کند، زمانیکه ذهن آنها در حال ایجاد این صداست، چشم ها به سمت بالا متمایل می شوند. سمت راست نشانگر: به یاد آوردن آواهای شنیداریاگر از کسی سوال کنید: "صدای مادربزرگت را به یاد می آوری" جهت چشم هایشان در طی فرایند یادآوری به سمت راست متمایل می گردد. به سمت پایین و چپ نشانگر: بساوایی / بویاییاگر از کسی بپرسید : "آیا بوی آتشی که در اردوگاه به پا شده بود را به خاطر می آوری؟" چشمان آنها به سمت مذکور متمایل می گردد. جهت چشم هنگام به خاطر آوردن احساسات، بو، و مزه اینچنین است. به سمت پایین و راست نشانگر: مکالمه درونیاین مطلب نشان می دهد که فرد در حال صحبت کردن درونی با خودش است. نکات نهایی - نگاه مستقیم به سمت جلو و یا نگاهی که چشم ها در آن خیره و بدون حرکت هستند هم می تواند نشان دهنده ی دسترسی بصری باشد - ممکن است که در افراد چپ دست کلیه نکات ذکر شده عملکرد قرینه داشته باشند . - مانند کلیه ی علائم دروغگویی، برای برخورداری از تشخیص صحیح باید ابتدا از رفتارهای اولیه فرد دروغگو مطمئن شوید و بعد از روی حالت چشمانشان نتیجه بگیرید که در حال دروغ گفتن است. گردآوری و تنظیم طاهری arashetahery@gmail.com
|